1- با خواندن مطلب آقای عبد الطیف عبادی درباره نامه 67 روزنامه نگار تبعیدی به احمدی نژاد بی اختیار یاد نوشته های حسین شریعتمداری افتادم. این نوشته بیشتر از آنکه ژورنالیستی باشد، محتویات دادنامه های سعید مرتضوی را در قامت مدعی العموم می ماند که حکم اعدام روزنامه نگاری را از قاضی پرونده طلب می کند.
2- به نظر می رسد آنها که از امضای این نامه جا مانده اند بد جوری دچار سوءتفاهم شده اند و اصل نامه و سئوال پرسیدن از احمدی نژاد را که مدعی آزادی بیان در ایران است را فراموش کرده اند و غضنفر وار به مچ گیریهای کودکانه ای روی آورده اند که ای فغان فلانی روزنامه نگار نبود، چرا این بیانیه را امضا کرد؟
3- هیچ کدام از این به اصطلاح روزنامه نگارها بیانیه را امضا نکرده اند و به جای پاسخ به این سئوال که تو چرا امضا نکردی گیر دادن به اینکه چرا فلانی امضا کرده است؟
4- روزنامه کیهان نوشته پر از غلط املایی آقای عبادی را با نام بالاترین منتشر می کند تا مبادا چهره همکار فرنگ نشینش در داخل خراب شود و لو برود.
5- ای کاش نامه مذکور که خود من جزو امضا کنندگانش بودم پخته تر و با حوصله تر تهیه می شد.
6- حمایت برخی روزنامه نگاران مدعی جنبش سبز از نوشته عبادی قابل توجه است.
7- این بیرون چقدر مفتش کیهان صفت هست و من نمی دانستم.
۱ نظر:
ای نامه که می روی بسویش
از جانب من ببوس رویش
سلام احمدک دبیر . خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟
حالا باز خدا بیامرزد پدر و مادرت را که وسط این مطلب هفت ماده ای ات لینک نوشته ام را هم گذاشتی تا اگر یک روز کسی راهش را گم کرد و سر از وبلاگ شما درآورد خودش بیاید و ببیند که چه کسانی روزنامه نگاران تبعیدی کشورش هستند . مابقی شیادان و روزنامه نگاران جعلی که جربزهء این کار را نداشتند . ضمنا" حیف است روزنامه نگار بزرگی مثل جنابعالی سالی فقط یک مطلب بنویسد . اگر بتوانی تا آخر امسال دو مطلب دیگر هم در وبلاگت بنویسی چهره ات جهانی میشود
قربان تو
لطیف
حسین شریعتمداری سلام می رساند
حسین درخشان خیلی سلام می رساند
همسایه ها و مرحوم سعید اسلامی سلام می رسانند
قاضی مرتضوی و مرحوم صادق خلخالی سلام شما و خانوادهء محترم را می رسانند
ارسال یک نظر