۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

فایل صوتی الله اکبر امشب تهران ( 9 اسفند 1389 )

فریاد الله اکبر مردم تهران آسمان تهران را لرزاند

همین الان با چند نفر از دوستانم در تهران تماس گرفتم. فریاد الله اکبر وحشتناک به گوش می رسید. مناطق تجریش، شهرک آپادانا و شهرک غرب، دروس و مناطق مرکزی تهران از جمله خیابان طالقانی فریاد الله اکبر شدید شنیده می شود.

زندان حشمتیه کجاست؟

از روی گوگل مپ راحت می توان فهمید که زندان حشمتیه کنار بزرگراه صیاد شیرازی است. این زندان متعلق به ارتش حکومت نه جمهوری نه اسلامی ایران است.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی در زندان حشمتیه تهران حبس شده اند

برخی گزارشات از تهران حاکی از آن است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به همراه همسران خود زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، دستگیر شده و به زندان حشمتیه تهران منتقل شده‌اند.
به گزارش ندای سبز آزادی به نقل از وب سایت کلمه طبق آخرین اطلاعات رسیده از منابع موثق به کلمه، بازداشت و انتقال آنها به زندان قطعی است اما زمان دقیق انتقال آنها همچنان مبهم است.
پیش از این و در دو هفته گذشته، مقامات کشور در مورد محدودیتها و نحوه‌ی حصر همراهان جنبش سبز سکوت اختیار کرده بودند. این مساله به مبهم شدن فضا و گمانه‌زنی‌ها دامن زده بود. دختران میرحسین نیز بارها با مراجعه به کوچه اختر، با پاسخ‌های مبهم و متناقض روبه‌رو شده بودند، و امکان هیچ‌گونه تماسی نیز برای ارتباط با پدر و مادرشان فراهم نشده بود. همچنین چراغ‌های خانه نیز در این چند روز خاموش بوده است. به نظر می رسد عدم اجازه تماس با  خانواده‌ی موسوی و کروبی برای مطلع نشدن آنها از مکان موسوی و کروبی بوده است. این  بی‌خبری و نیز مسئولیت‌ناپذیری مقامات در پاسخگویی، به برخی اخبار در روزهای گذشته دامن زده بود.
از سوی دیگر، سحام نیوز سایت نزدیک به مهدی کروبی نیز اظهارات یکی از همسایگان مهدی کروبی را نقل کرده بود که می‌گفت: نیمه شب پنج شنبه شاهد حضور هشت ماشین ون نیروهای امنیتی در مقابل ساختمان و ورودی پارکینگ منزل آقای کروبی بوده و پس از دقایقی همگی به همراه یک ماشین که از داخل پارکینگ درآمده محل را ترک کرده‌اند.
در این حال امروز و پس از اظهارات متناقض و مبهم دادستان کل کشور در مورد حصر و اعمال محدودیت بر آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان، آنچه مشخص شده، این است است که: نخست‌وزیر هشت سال دفاع مقدس و رییس دو دوره مجلس شورای اسلامی به همراه همسرانشان و به دستور مقامات عالی کشور بازداشت و به زندان حشمتیه تهران منتقل شده اند.

Iran 14 Feb 2011 Basiji motor bike on Fire, basiji beaten up by peop...

فیلم جدید از قتل ندا آقا سلطان

Iran - CONFISCATION of gun and bullets from a Basiji Feb 14,.mp4

ضرب و شتم میرحسین و انتقال کروبی با گونی به زندان مخفی پارچین

نمی دانم این خبر چقدر صحت دارد اما اطلاعات. نت نوشته است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی را به غیرانسانی ترین وضعی به زندان مخفی پارچین منتقل کرده اند. بر اساس ادعای این وب سایت: رهبران جنبش سبز ایران، ساعت ۳ بامداد پنجشنبه 5 اسفند ماه ۱۳۸۹با تدابیر شدید امنیتی بوسیله تیم‌های اطلاعاتی و امنیتی سازمان اطلاعات سپاه به رهبری آخوند همیشه جلاد تاریکخانه ولایت فقیه محسنی‌‌اژه ای به زندانی زیرزمینی در منطقه نظامی پارچین که از لحاظ امنیتی تحت کنترل وزارت دفاع می‌باشد به همراه همسرانشان انتقال داده شده اند.
به نوشته این وب سایت: "  این در حالی است که به تائید منبع با وجدان خبر ، مهندس میرحسین موسوی کاملا در زمان پیاده شدن از خودرو آمبولانس مضروب و خون آلود بوده است و آقای مهدی کروبی با پاها و دستان بسته در داخل یک کسیه بزرگ و در صندوق عقب یک خودرو پژو به آنجا انتقال داده شده و پس از بیرون کشاندن بدن بی حرکت ایشان از کیسه و متعاقبا كشيدن بدن خون آلود و متورم ایشان روي زمين ؛ اجازه به کسی نمیدادند که ایشان را مورد شناسائی قرار دهد ولی این بدن خون آلود کسی بغییر از شیخ مبارز سبز فرزند آیت الله احمد کروبی یعنی مهدی کروبی نبوده است . منبع خبر تائید می کند که در زمان آوردن مهندس موسوی و كروبی که به فاصله 20 دقیقه یکی بعد از دیگری به آنجا انتقال داده شده اند همسران آنها با آنها نبوده‌ا‌ند و هر دو در مکانی نامعلومی دیگر در منطقه دماوند نگهداری می شوند ."

زندان مخفی پارچین همان زندانی است که خلبان اسرائیلی مفقود الاثر رو ن آراد و مامور اف بی آی امریکا که در جزیره کیش ربوده شد در آنجا نگهداری می شوند و این زندان کاملا زیر زمینی و در عمق ۴۵ متری زیر زمین قرار دادرد که بوسیله آسانسور تردد به داخل آن ممکن است.
به قول عبدالکریم سروش: " نفرین بر جمهوری کافرپرور اسلامی! "

۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

سومین گریه خامنه ای در راه است؟

اکبر گنجی در مقاله ای که در رادیو فردا منتشر شده است ضمن مقایسه واکنشهای رهبر ایران در ایام پس از 18 تیر 1378 و 25 خرداد 1388 می نویسید: " مشکل رهبران جبار- که به طور خوسرانه(مطابق میل) در زندگی شهروندان دخالت می‌کنند- این است که «صدای» مردم را نمی‌شنوند. دیکتاتورها ساختاری می‌آفرینند که مانع دیدن زشتی‌ها و شنیدن نامطلوب‌ها می‌گردد. منابع اطلاعاتی می‌دانند که «آقا» از چه چیزهایی خوشش نمی‌آید و به همین دلیل درباره آن امور نزد او حرف نمی‌زنند.

خودکامگان وقتی صدای مردم را می‌شنوند که کار از کار گذشته و دیگر توده‌های بی‌نام و نشان که به «فاعلان انقلابی» تبدیل شده‌اند، صدای آنان را نمی‌شنوند. اگر تا زمانی که جان مردم به لبشان نرسیده، اصلاح و تغییر آغاز شود، راهی گشوده می‌گردد که مشکلات و مسائل رفع و حل شوند. اما وقتی صدای اعتراض مردم شنیده نشود و مطالبات به طور مداوم انباشته شود، زمامدار سیاسی با انفجار انتظارات مواجه خواهد شد و مردمی که خیابان‌ها را فتح کرده‌اند، هر عقب‌نشینی جبار را با مطالبه بزرگتری پاسخ خواهند گفت که به عزل رهبر و فروپاشی رژیم منتهی خواهد شد."
او در ادامه می نویسد: " اینک نیز زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، و موسوی و مهدی کروبی را در منزل خودشان زندانی کرده تا کسی صدای آنان را نشنود. اما سلطان خودکامه نمی‌تواند تا ابد این چنین درها را به روی آنان ببندد، به محض آن که کوچکترین روزنه‌ای گشوده شود، آنان صدای خود را به گوش همه خواهند رساند. تاریخ بهترین آمورگار ماست. آیت‌الله منتظری در دوران حصر هم بیانیه‌های سیاسی صادر می‌کرد."
او یاداشتش را با این جملات به پایان می برد: "  روشن است که علی خامنه‌ای آگاهانه می‌کوشد تا همه مخالفان را به ساختارشکنی و براندازی سوق دهد تا سرکوب سیستماتیک را موجه سازد، اما این پروژه لزوماً به سود او تمام نخواهد شد. ممکن است به جای نهرهای کوچک، با آتشفشان مواجه شود.

برای ثبت در تاریح باید نوشت که سلطان علی خامنه‌ای راه‌های گفت‌وگوی با مخالفان را بسته است و آنان را به سوی گفتمان و کنش انقلابی سوق می‌دهد. آری، میلیون‌ها ایرانی در انتظار سومین گریه علی خامنه‌ای هستند. "


MUST SEE - Iran - A mothers fight and scream to save her son from Regime...

سه شنبه، 10 اسفند، ساعت 5، از امام حسین تا آزادی، فقط همین!

آقای بالاترین! تا اطلاع ثانوی فقط سه شنبه، 10 اسفند، ساعت 5، از امام حسین تا آزادی، فقط همین!
آقای بی بی سی!
آقای رادیو فردا!
آقای گویا نیوز!
آقای کلمه!
آقای ندای سبز آزادی!
آقای جرس!
آقای سحام نیوز!
آقای ایرانی!
خانم ایرانی!
تا اطلاع ثانوی فقط همین!

مصاحبه اختصاصی رسا با زهرا رهنورد; قسمت اول

۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

شجاعت آیت الله دستغیب ستودنی است

زنده باد سید شجاع خطه شیراز که شجاعانه قفل سکوت شب را شکسته و بار دیگر با نامه اش خطاب به نمایندگان خبرگان، درس غیرت دیگری به اصلاح طلبان و مراجعی داد که این روزها سکوت را بیشتر به نفع خود می دانند.
آیت‌الله سید علی‌محمد دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز و عضو مجلس خبرگان رهبری، در نامه ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری، از وضعیت حاکم به شدت انتقاد کرد و فهرستی از تخلفات صورت گرفته از موازین قرآن، سنت و قانون اساسی را که به گفته‌ی وی، به نظر عده ای از مراجع بزرگوار نیز رسیده، اعلام کرد.
به گزارش ندای سبز آزادی به نقل از وب سایت حدیث سرو، ایشان در این نامه، خواستار لغو نظارت استصوابی، برچیده شدن سانسور، محاکمه عوامل سرکوب مردم و شکنجه زندانیان، آزادی زندانیان سیاسی و رسیدگی به اعتراضات آقایان موسوی و کروبی شده است. وی همچنین تاکید کرده که حصر غیر قانونی و غیر شرعی این دو هرچه سریعتر برداشته شود.

متن کامل نامه شجاعانه آیت الله دستغیب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم آیات و حجج اسلام اعضاء مجلس خبرگان
عرض می شود قیام مردم ایران به رهبری مرحوم امام خمینی ره، یک قیام اسلامی بود. هرچند فشارهای حکومت پهلوی پدر و پسر تاثیر داشت: از ظلم و ستم بر مردم بی سلاح، و خفقان شدید و انباشته شدن ثروت به دست حکّام وقت، و تاراج معادن به خصوص نفت به کشورهای حامی حکومت، و خفه کردن هر نوع صدای انتقاد، و رواج مدح و ثنا از شاه و درباریان و وابستگان حتی به وسیله بعضی از معمّمین، و گسترش فحشا و منکرات و…
امّا هنر امام خمینی این بود که به توفیق خداوند همه را جمع کرد در یک کلمه، و آن دین اسلام و کلمه توحید بود، و گفت مردم اسلام را می خواهند و حاکمیّت بر خلاف میل مردم حرکت می کند، و با نَفس رحمانی خویش و ارجاع آنها به فطرتشان توجه داد که همه این بدبختی ها به خاطر دوری از قرآن و سنّت است، و بیان نمود که اسلام خطّ بطلان می کشد بر ظلم و اسارت و شخص پرستی و بردگی و آنچه فطرت انسان نمی پسندد. لذا همه آنچه تبیین نمود خلاصه شد در «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی».
مردم صدق را در کلام و عمل او یافتند که هرچه می گوید عمل می کند، و خدا را حاضر و ناظر اعمال خویش می بیند، و فهمیدند که اگر کشته می شوند و یا زندان می روند و شکنجه می بینند برای خداست و برای برپایی قرآن و سنّت است. همانطور که وعده خداوند بود قیام مردم به ثمر رسید و لذّت آزادی در سایه اسلام را حس کردند و خداوند بندهای اسارت از حاکمیّت شیطان را از آنها برداشت، و با چه ذوق وشوقی به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند، و از تشکیل شورای قانون اساسی توسط فقها و خبرگان در مسائل مختلف استقبال کردند و به حاصل آنکه قانون اساسی بود رای مثبت دادند، و می گفتند و می سرودند «در بهار آزادی جای شهدا خالی»، و چه جانانه از حریم اسلام دفاع کردند؛ هشت سال دفاع مقدّس، برادری و برابری، و آزادی و امید به آینده ای سرشار از نعمت های خدادادی، و از جمله بندگی خداوند و لذت عشق و معرفت به او…
مجلس شورای اسلامی با رای آزاد مردم تشکیل شد، رئیس جمهور با رای آزاد مردم انتخاب شد، خبرگان با رای آزاد مردم شکل گرفت، رهبر جمهوری اسلامی هم اعلام کرد که من هم تابع قانون هستم و از مردم مستثنا نیستم، و همه ما عمل به قانون اساسی می کنیم، و به همه هشدار داد که مواظب باشید از قرآن و سنّت و قانون اساسی منحرف نشوید، افراد متحجّر و کج اندیش در حکومت رخنه نکنند، نیروهای نظامی در غیر امور مربوطه به خود، دخالت نکنند، و رهبر آینده در اجرای قوانین به خصوص عمل به قرآن وسنّت کمال مواظبت را داشته باشد، حوزه های علمیه مستقل باشند، حوزه و دانشگاه در عمل به قرآن و سنّت وحدت داشته باشند، آزادی مردم از جهت رای دادن محصور نشود، جان و مال و ناموس مردم به تاراج نرود… و خلاصه همه قِسم وصیّت و سفارش کرد.
اما به تدریج نظارت استصوابی پیش آمد و اصل بر عدم برائت، جای اصل برائت را گرفت، و شاهرگ مجلس شورای اسلامی خبرگان و قوه مجریه را به دست آورد، و حاکمیت اکثریّت تبدیل شد به حاکمیّت اقلّیّت، و خبرگان که باید منتخب مردم باشند، در واقع منتخب شورای نگهبان گردیدند، و محور کار آنها که باید مواظبت دقیق بر رهبری در انجام وظایف قانونی اش، و مواظبت بر زیر مجموعه که از حدود قانونی اش منحرف نشود، تبدیل شد به تبعیّت بی چون و چرا از رهبری، و مخالفت با وضع موجود تبدیل شد به مخالفت با ولایت فقیه و نظام و در نهایت به اخراج و یا رای نیاوردن در دوره های بعد، اگر در حیات باشد! و این معنا بعینه برای حقیر پیش آمد که در چند سخنرانی تهدید به اخراج و جنگ سرد گردیدم. و قهرا بقیه اعضا نباید جرات انتقادی داشته باشند که چه بسا مبتلا به مثل حقیر شوند و حتی در شهر خویش هر کس به او وابسته باشد به وسیله نیروهای امنیتی دستور به اخراجش صادر گردد و یا برائت بجوید و یا اگر حوزه ای داشته باشد به شدت مراقبت شود و حتی المقدور در انزوای کامل به سر برد. بالاخره اینجانب وظیفه دارم که انتقاد کنم:
نظارت استصوابی لغو شود و آنچه باید باشد نظارت بر حفظ رای مردم در انتخابات است. به اعتراضات دو کاندیدای ریاست جمهوری آقایان موسوی و کروبی در نزد هیئتی که طرفین دعوی قبول داشته باشند گوش داده شود و بررسی شود و هرچه سریعتر حصر غیرقانونی و غیر شرعی این دو بزرگوار برداشته شود.
آنهایی که در راهپیمایی آرام به مردم هجوم آوردند و زدند و دستگیر کردند محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام. آنهایی که بدون محاکمه زندان هستند آزاد شوند و اگر متهم به جرمی هستند آشکارا محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. روزنامه ها و مراکز خبری آزاد شوند، و سانسور برچیده گردد. بازجویانی که زندانیان را شکنجه کردند و مسببّین حمله به کوی دانشگاه محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. نیروهای نظامی از سپاه و بسیج و انتظامی و اطلاعات در مسائل سیاسی، فرهنگی، دینی، حوزوی و دانشگاهی دخالت نکنند، و به تمام بندهای قانون اساسی عمل شود.
قوه قضائیه مستقل عمل کند، و با تعامل با مراجع، اصول و فروع قضاوت انجام گیرد. برخوردهای فراقانونی و غیر شرعی با متهمین سیاسی نشود. این وضع بد اخلاقی و بعضا خلاف شرعها که در صداوسیما اجرا می شود، و خلاف گوییها و دروغها و تهمتها برچیده شود. صداوسیما متعلق به همه مردم- چه موافق و چه مخالف- می باشد، انحصار آن به هیئت حاکمه رجوع به گذشته است. مردم از کارهای که حاکمیت می کند در داخل و خارج با خبر باشند، دخل و خرجها را نه تنها مجلس بلکه همه مردم بفهمند. «یا قَومِ لَکُمُ الیَومَ ظاهرینَ فِی الارضِ فَمَن یَنصُرُنا مِن باسِ اللّه ان جاءنا»: امروز حکومت در دست شما است و همه نوع امکانات دارید و می توانید با مردم بدون سلاح مهربان باشید و آنها را ولی نعمت خود بدانید، و یا بر سرآنها بکوبید تا ساکت شوند، ومی توانید مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم جلوه دهید، اما از «باس» خداوند باید ترسید. اینجانب و امثال حقیر نظری جز خیر خواهی و سعادت شما حاکمیت و غیر شما نداریم. «ما عِندَکُم یَنفَد وَ ما عِندَ اللّه باق»
هنگامی که این سطور را می نوشتم با برخورد غیر منطقی حاکمیت با افرادی که هر کدام هشت سال و بیشتر با رای مردم خدمت می کردند مواجه شدم، و فکر می کردم آخر مردم دنیا چگونه قضاوت می کنند که کشور، مدت ۳۲ سال از انقلاب و در دست افرادی بود که به قول شعارهای شما دست نشانده آمریکا و اسرائیل بودند، چقدر زشت وزننده است! اینها دستور اسلام نیست، سیره ائمه اطهار نیست، تبلیغ اسلام و قرآن نیست…
هر فرد و یا گروه غیر مسئول حق حکم راندن و یا نسبت دادن کسی به ارتداد و منافق و فاسق ندارد، متهم باید در دادگاه علنی زیر نظر مجتهد جامع الشرایط با شنیدن دلایل جرم و اختیار دفاع از خود محاکمه شود، در غیر این صورت هر نوع بازداشت و حصر وغیره صورت شرعی و قانونی ندارد و جایز نیست. شعارهایی که علیه اشخاص داده می شود و بعضا از صداو سیما پخش می شود توسط هر فرد یا گروهی باشد جایز نیست. شبنامه ها، تراکت ها و اعلامیه هایی که علیه اشخاص منتشر می شود حتی اگر در محکمه عدل جرمش ثابت شود جایز نیست و صورت شرعی و قانونی ندارد. میزان حکم شرعی، قرآن و سنت و فتاوای مجتهدین جامع الشرایط مراجع تقلید می باشد.
اینک خلاصه تخلفاتی که از شرع و قانون صورت گرفته به نظر شریف عده ای از مراجع بزرگوار رسیده، از این قرار است:
۱- مطابق حدیث معتبر منقول از امام صادق ع، هر کس شهادتین می گوید جان و مال و آبرویش محفوظ است. (عن الصادق ع: الاسلام شهادة ان لا اله الا الله و التصدیق برسول الله به حقنت الدماء) کافی ۲۵:۲- کتاب ایمان و الکفر.
۲- هر مسلمانی که متهم به جرمی گردید قبل از اثبات جرم در نزد مجتهد جامع الشرایط آبروی او محفوظ و حق بازداشت وی نیست.
۳- اثبات جرم باید با اقرار از روی اختیار و یا شاهد عادل و معتبر حاصل گردد، و اعتراف گیری در زندانها با ارعاب و تهدید و تطمیع بالخصوص آن هم با شکنجه ابدا جایز نیست و ظلم صریح است و فاقد وجه شرعی و حقوقی بوده و اعتبار ندارد.
۴- هر کسی نمی تواند برای متهمین حکم صادر کند مگر مجتهد جامع الشرایط باشد. برای قضاوت یا در شان نبی است ویا درشان و صلاحیت وصیّ نبی است و در غیر این صورت مصداق شقی است. (قال امیرالمومنین ع: لشریح: یا شریح، قد جلست مجلسا ما جلسه الا نبی او وصیّ نبیّ او شقی. من لا یحضر۵:۳ حدیث ۳۲۲۲)
۵- دروغها و تهمت ها که بعضا از صداوسیما پخش می شود هیچ قسم صورت شرعی ندارد.
۶- به بهانه حفظ نظام (که در حقیقت از نظر آنها حفظ هیئت حاکم است) حرامهای خداوند و گناهان کبیره حلال نمی شود.
۷- حاکم شرع و مجتهد جامع الشرایط از اصل تا فرع برای حکم دادن باید تحت هر نوع امر ونهیی نباشد حتی بزرگترین مقام مسئول کشور.
۸- ارتداد و محاربه در فقه چارچوب معین و تعریف خاص دارد و حکم ثبوت ارتداد و محارب بودن اشخاصی که احقاق حق می کنند و فریادرسی می نمایند جز از طرف مجتهد جامع الشرایط با ذکر دلیل جایز نیست.
۹- ضرب و شتم افرادی که برای احقاق حق، راهپیمایی آرام دارند جایز نیست، مرتکبان به آنها مجرمند و تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند و هیئت حاکمه مسئول حفظ جان و مال و آبروی آنهاست.
۱۰- با توجه به اینکه امنیت حق طبیعی و اولیه همه افراد و شهروندان می باشد و هیچ کس حق سلب و یا ایجاد محدودیت در این حق ندارد، ورود هر فردی تحت هر عنوان و سمتی به حریم افراد، و استراق سمع و تفتیش وسایل خانوادگی آنها جایز نیست.
۱۱- حوزه های علمیه باید مستقل باشند، مراجع بدون واهمه بتوانند احکام شرع و یا تخلف از آنها را بگویند.
۱۲- دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی و نظامی در امور مذهبی حوزه ها و مساجد و دانشگاه ها و امر و نهی آنها برای ائمه جماعات صورت شرعی ندارد.
۱۳- هیئت حاکمه عهد کرده که به قانون اساسی پایبند باشد و قسم یاد کرده. نقض عهد جایز نیست و موجب سلب عدالت است.
۱۴- خبرگان رهبر را برابر قانون اساسی که اختیار انتخاب و تعیین بر عهده آنان قرار داده و حتی برای آنان حق عزل دیده است، وقتی که فردی را برای رهبری تعیین می کنند مکلف هستند که ناضر بر اعمال وی باشند و هر نوع خلاف شرعی از زیر مجموعه انجام گیرد لازم است تذکر دهند و با رعایت مراتب امر بمعروف و نهی از منکر به وظایف قانونی خود عمل کنند، در غیر این صورت در نزد خداوند مسئول خواهند بود.
۱۵- حیف و میل بیت المال بدون حکم شرعی و مجوز قانونی جایز نیست و در دخل و خرج آن لازم است مردم بدانند زیرا متعلق به همه مردم است.
۱۶- وظیفه شورای نگهبان پاسداری از احکام اسلام و صیانت رای مردم و حفظ آبروی مسلمانان است؛ تخلف از آن جایز نیست.
سید علی محمد دستغیب
۵/ ۱۲ /۸۹

In a manner of speaking - تقدیم به شهیدان جنبش سبز

فیلم حمله به دختر هاشمی و فحاشی به او توسط بسیجیان ذوب در ولایت

Iran Tehran 14 feb 2011 Sec forces tear gas attack

۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

همراه شو عزیز! سه شنبه ۱۰ اسفندساعت ۵ عصر، امام حسین تا آزادی

در پی هشدار شبکه های اجتماعی، تشکلهای سیاسی جنبش سبز و بویژه جوانان پرشور اصلاح طلب به اقتدار گرایان حاکم بر کشور برای رفع حصر غیرقانونی رهبران جنبش سبزاقایان موسوی و کروبی و همسرانشان، شورای هماهنگی راه سبز امید در همراهی با این خواست مشروع و قانونی همگان را دعوت می نماید که دراعتراض به ادامه حصر و زندان خانگی رهبران جنبش روز سه شنبه ۱۰ اسفند، که مصادف با شب تولد میر بزرگوار جنبش است، از ساعت ۵ بعداز ظهر دست به تجمع و راهپیمایی از میدان امام حسین بسوی میدان آزادی با شعارهای «یا حسین ، میرحسین» و « یا مهدی ، شیخ مهدی» زنند و بدین وسیله صدای خود را برای آزادی رهبران سبزمان به گوش حاکمیت برسانند.در شهرستانها تظاهرات در میادین و خیابانهای اصلی برگزار خواهد شد.

در صورتی که صدای اعتراض ما شنیده نشود و حصر و زندان خانگی غیرقانونی رهبران ادامه یابد, علاوه بر راه کارهای مناسب دیگر که شورا در اطلاعیه های بعدی خود پیشنهاد خواهد کرد, , از هم اکنون همراهان سبز ر ا دعوت به تجمعات اعتراضی غیر متمرکز در سراسر کشوردر روز 24 اسفند میکنیم و در همه این ایام از باورمندان به جنبش سبز خواهانیم که به آگاهی بخشی هرچه بیشتر در درون جامعه پرداخته و با صبر و استقامت ودر صفوف هماهنگ در مقابل سختی ها و ناملایمانی که از سوی اصحاب قدرت و کودتا برای تداوم وضعیت نامطلوب کنونی وتحمیل استبداد اعمال می شود راه عبور بسوی آینده و فردای بهتر را برای همه ایرانیان باز نمایند و مطمئن باشند که سنت الهی و تقدیر تاریخ بر پیروزی حق طلبان و عدالت خواهان قرار دارد .

شورای هماهنگی راه سبز امید

توقندی! تو سرویسی! تو اصلن خود 007 تی

۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه

افتضاحی به نام مصلحی!

به نظر شما آدمی که به فرافکنی میگه " ف َ . رافکنی " اصلن لیاقت وزیر شدن در ایران را دارد که حالا بشود وزیر اطلاعات! چکیده سخنان وزیر اطلاعات در شبکه سه امشب:
- 20 درصد پیچیدگی مقام معظم را کشف کردیم و هنوز جای کار داره!
- فتنه، بهایی، نفاق، منافقین، دوباره فتنه، خرید شب عید!
- جاسوس سی آی ای رو پیدا کردیم.
- کلی اطلاعات داریم که حالا بعدن می دم بهتون!
- آقا خیلی خوبه! نازه! ببینید چقدر آقا خوبه !
- رهبر انقلابهای مصر و تونس و ... مموتیه خودمونه!
- ما کلن خیلی اطلاعات داریم ولی حالا بعدن بهتون میگم!

نماهنگ یادگار خون سرو تقدیم به مادر شهید سهراب اعرابی

MUST SEE: New video From 14 Feb 2011 riot force Shootings and people's p...

۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

برای میرحسین موسوی

جناب آقای موسوی!
اجازه بدهید بدون هیچ شیفتگی مریدواری، سلامتان بدهم. در این بیغوله سرای درداندود غربت و غریبی.
که چراغ دلمان اگر روشن است به سبزی امیدی است که شما پیش پایمان برافروختید.
که شاعر گفت: " اگر بر آنم که دیگر بار و دیگر بار بر پای بتوانم خواست، راهی به جز اینم نیست! "
رئیس جمهور من!
همه گناه ما این بود که شما را برگزیدیم. همه جرم ما همین بود که نام شما را بر برگه های ناخوانده رایمان نوشتیم. نامی که دیگر تنها یک نام نیست. تاریخی است از انسانی که سر خم نکرد. ایستاد و ایستادگی را در روزگار سرخوردگی های شب زده، تفسیر کرد.
آقای رئیس جمهور!
می دانم که این همه زمستان رفتنی است. می دانم که آن دیوار شکستنی است. آن آهن را هم توان صبر کردن ما ذوب خواهد کرد که شکیبایی و شکیبیدن را از شما آموختیم.
جناب آقای موسوی!
میر سبز پوش آزادی. آنان که تو را محصور کرده اند، در حصار بلند ناتوانی و نادانی خویش محصورند. که جهل بلندترین دیوارهاست. که خودکامی و خودکامگی قطور ترین پولادهاست.
میرحسین من!
تو را دوست دارم. نه آنچنان که کوردلان بتهایشان را. تو را چونان پدری که نداشته ام دوست دارم و دوست خواهم داشت. تو را دوست دارم. چونانکه پرنده ای بهار را. رهایی را. تو را با تمام نتوانستنهایت دوست می دارم.

میان خورشیدهای همیشه
زیبایی [ اندیشه ]تو لنگری است.
خورشیدی که از سپیده دم همه ستارگان بی نیازم می کند.
نگاهت، شکست ستمگری است
نگاهی که عریانی روح [ شب زده ] مرا از مهر جامه ای کرد
بدانسان که کنونم
شب بی روزن هرگز
چنان نماید که کنایتی طنز آلود بوده است.
و چشمانت
با من گفتند که فردا روز دیگری است.
اینک مهر تو
نبردافزاری تا با تقدیر خویش، پنجه در پنجه کنم.
          


تولدت مبارک پدر!

احمد جلالی فراهانی/ کپنهاگ، پنجم اسفند هزار و سیصد و هشتاد و نه




                                                                                            

صفحه فیس بوک گرامیداشت تولد میرحسین موسوی آعاز به کار کرد

می توانید به این آدرس بروید و به بهانه تولد میرحسین هر چی دق و دلی دارید سر دولت کودتا و حامیان استبدادی اش خالی کنید:
https://www.facebook.com/GreetingsForMousavi

Rolling ball of resistance

۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

می دانستید یازدهم اسفند روز تولد میرحسین موسوی است؟

من پیشنهاد می کنم برای این روز کاری کنیم که نشان ضد خشونت بودن جنبش سبز باشد. مثلاً هر کسی یک شاخه گل به شیشه اتوموبیلش نصب کند. نظر شما چیست؟

For All Seasons | برای تمام فصول

۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

استفاده از گاز اشک آور خطرناک علیه تظاهرات کنندگان توسط کودتاگران

شادی صدر حقوقدان فعال در امور حقوق بشر در گفتگو با کمپین بین المللی حقوق بشر از بکارگیری نوعی گاز جدید علیه معترضان خیابانی توسط ماموران حکومتی ایران، خبر داده است.
به گزارش ندای سبز آزادی این حقوقدان گفته است دست کم سه نفر از کسانی که در تجمعات اعتراضی روز 25 بهمن شرکت کرده بودند به وی گفته اند که ماموران حکومتی از نوع جدیدی گاز اشک آور برای سرکوب معترضان خیابانی استفاده کرده اند که پیش از آن نمونه اش را ندیده بودند.
به گفته صدر هر سه فرد مذکور اعلام کرده اند که پس از بازگشت از صحنه درگیری به خانه در اثر استنشاق این گاز  اشک آور با عوارضی نظیر حالت تهوع و استفراغ خون و از دست دادن مقطعی قدرت شنوایی و تکلم دچار شده اند.
به عقیده شادی صدر باین اتفاق در حالی در ایران رخ می دهد که بر اساس قوانین رسمی منتشر شده استفاده از گاز اشک آور علیه معترضان و تظاهرات کنندگان خیابانی توسط نیروهای مسلح جرم محصوب می شود و معترضانی که از این مسئله زیان دیده باشند می توانند در دادگاه صالحه درخواست دیه برای صدمات ناشی از استنشاق این گاز را طلب کنند.
این فعال حقوق بشر در ادامه گفته است " هیچ یک از این سه نفر تا پیش از حضور در تظاهرات 25 بهمن دچار مشکلات تنفسی و هاضمه نبوده است و با این همه پس از حضور در تظاهرات روز 25 بهمن هر سه نفر آنها دچار بیماریهای کم سابقه ای شده اند. بطوریکه یکی از آنان دچار استفراغهای خونی شدید شده است و دیگری قادر به شنیدن صداها حتی تا فاصله 10 سانتی متر خودش هم نیست و هر سه آنها از سردردهای مضمن و ناراحتیهای عضلانی رنج می برند."
به گفته صدر : " این سه نفر اعلام کرده اند که پیش از 25 بهمن در سایر تظاهرات شرکت کرده بودند و تجربه استنشاق گاز اشک آور را قبلن هم داشته اند. "

و اینگونه حامد نور محمدی جاودانه شد

و اینگونه نخستین روز اسفند سال 1389 به تاریخ پیوست. با شهادت آن جوان شیرازی که در پاسداشت خون شهدای 25 بهمن، خونش شعله ای شد و در ظلمت استبداد شکفت و بار دیگر چهره کریه هیولای زشت کردار خشونت طلبان را نمایان ساخت. "حامد نورمحمدی"، که شهادتش نور دیگری بود بر خانه خفاشان و سیه دلان تاریک اندیش.
حامد نور محمدی دانشجو بود. چونانکه صانع ژاله. چونانکه ندا آقا سلطان. حامد نور محمدی جوان بود. چونانکه محمد مختاری. چونانکه سهراب اعرابی. چونانکه محمد کامرانی فر. چونانکه محسن روح الامینی. چونانکه امیر جوادی فر. نوشته اند داشنجوی ترم چهارم رشته زیست شناسی دانشگاه شیراز بوده است. جوانی اهل خرم آباد که چکمه پوشان استبداد او را از پل نمازی به پایین پرت کرده اند. حامد نور محمدی بسیجی نبود. این را می نویسم تا مبادا دوباره پیکری از شهدای پاکمان را بدزدند و به سرقت ببرند.
اول اسفند ماندگار شد به خون این جوان خرم آبادی که تنها گناهش آزادیخواهی اش بود. شهادت حامد نوری، مرگ سارقان پیکر شهدای 25 بهمن است. آنان که از پیکر شهدای سبز ما هم می هراسند و هر خونی که از ما می ریزند، تیشه ای صعب تر بر ریشه پوسیده استبدادیشان خواهد زد.
اول اسفند جاودانه شد به قیام سرافرازان ایرانی. آنانکه در تهران، شیراز، رشت ، اصفهان ، سنندج، کرمانشاه و مهاباد، پنجه ای دیگر بر چهره استبداد کشیدند و عربده های بلند تر امروز استبدادیان از همین روست. که این عربده جویی ها با دستگیریهای پی در پی هم هراسشان را تسکین نمی دهد. به همین خاطر هم هست که استبدادیان این همه جوان را دستگیر کرده و به زندان افکنده اند.
اول اسفند در تاریخ ایران زمین مانا شد. چه، نمایشی خیره کننده از بلوغ فکری و سیاسی مردمی بود که نشان دادند که خود رهبران واقعی این جنبش اند و با حصر و زندان افکندن این و آن، نهضت سبز آزادی خواهی و آزاد اندیشی شان متوقف نمی شود.
اول اسفند روز ناکامی استبدادیان دروغ پردازی بود که چنان در انبوه دروغهای خود غرق شده اند که دیگر هیچ حرف راستی را نمی توانند بشنوند و باور کنند. از سر همین دروغ پردازی و خودفریبی های پی در پی است که سردمداران بلندگوهای خبرچین و آتش بیار معرکه شان دائمن فریاد می زنند که "شهر در امن و امان است!" تا مبادا هراسهای روز افزون دیکتاتورهای بزرگ و کوچک با دیدن روزنه ای از حقیقت فوران کند. از سر همین فرو بردن کبک وار سرشان در برف است که نمی توانند ببینند و بشنوند که حضور مردم چنان پر صلابت بوده است که به گفته خودشان تنها در رشت 150 نفر در اول اسفند ماه امسال بازداشت شده اند و موج دستگیریها در تهران چنان گسترده بوده است که کار به دستگیری فرزندان سرداران سپاه قدس هم کشیده شده است.
نخستین روز اسفند ماه سربلند در تاریخ من و تو می ماند. چنانکه 25 خرداد. چنانکه 25 بهمن. چنانکه تمام روزهای حضور سبز ما بر بلندای غرور و افتخار که اینک نسل من و تو نقش خود را در برابر آئینه زمان بازی کرده ایم.
نخستین روز اسفند روز سرافرازی من و توست که تمام دیکتاتورهای کوچک و بزرگ سرزمین مان را به خون پاک سرو ایستاده ای چون " حامد نور محمدی " رسوا کردیم و اینک ادامه راه که فرا می خواند ما را که حق گرفتنی است!
رهبران ما اینک به خودخواهی دیکتاتورهای کوتاه قامت و کوته اندیش سرزمین مان محصور شده اند و نهضت سبزمان رهبرش اکنون محمد مختاری است. صانع ژاله است. حامد نور محمدی است و آن جوان شجاع و شیر دلی که 25 بهمن دلیرانه آسمان کودتاگران ترسو را سبز کرد.
دیوار شب ترک خورده است و سپیده امید به برکت خون جوانانی چون صانع ژاله و محمد مختاری و حامد نورمحمدی، اینک بر تارک روزگار ما نهالی گشته است سربلند و سرافراز. اندکی صبر ! سحر نزدیک است!

بعد از مرگم بدانید من بسیجی نبودم

1 Esfand 89

۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

Iran Shiraz 20 feb 2011 Arresting of a protestor by Bas ...

Iran Tehran 20 feb.2011 Nightly chant Saadat Abad "Death to dictator"

بازداشت،زدن وفحاشی به رهگذر-1 اسفند/IR police arrest,beat,swear

TEHRAN: Mobarak Ben Ali Nobate Seyed Ali! Feb 20, 2011

Iran Shiraz 1 Esfand Feb 20 protests - Allah Akbar

اخبار لحظه به لحظه از تهران/ اول اسفند -13

دقایقی پس از شکل گیری تجمع اعتراضی امروز، مامورین نظامی-امنیتی در میدان هفت تیر به سوی مردم تیراندازی کردند.

بر اثر شلیک این نیروها که مجهز به سلاح گرم بودند، یک نفر از معترضین در میدان هفت تیر به شهادت رسید. همچنین بر اثر درگیری ها در میدان هفت تیر تعدادی دیگر از مردم نیز مجروح شدند.

یکی از حاضران در صحنه به دانشجونیوز گفت شدت جراحت وارده بر فردی که مورد هدف گلوله قرار گرفت، به حدی بود که این شهروند پس از دقایقی در میدان هفت تیر جان سپرد. این در حالی است که بی بی سی به نقل از یک شاهد عینی دیگر گزارش کرده است که صدای تیراندازی از حوالی خیابان عباس آباد در تهران شنیده است.

تظاهرات 1 اسفند شیراز

1 Esfand - یکم اسفند ماه

اخبار لحظه به لحظه از تهران/ اول اسفند -12

ساعت ۵.۱۰ همین الان تلفنی حرف زدم. میدون انقلاب مردم بهم رسیدن و جمعیت داره زیاد می شه و نیروهای امنیتی هم کم شده تعدادشون. گویا میدون انقلاب یواش یواش افتاده دست مردم

اخبار لحظه به لحظه از تهران/ اول اسفند -11

ساعت 5: مردم در خیابانهای تهران شعار می دهند: " اسفند دونه دونه ، سید علی سرگونه! "

اخبار لحظه به لحظه تهران/اول اسفند-10

ساعت 4.40: عقب نشینی گسترده نیروهای ضد شورش از میدان ولیعصر به خیابانهای اطراف. جمعیت در میدان ولی عصر خیلی زیاد شده است

اخبار لحظه به لحظه تهران/ اول اسفند-9

ساعت 4.30: شلیک گاز اشک آور در بلوار کشاورز، درگیری گسترده در این خیابان گزارش شده است ( بی بی سی )

اخبار لحظه به لحظه تهران/ اول اسفند-8

میدان ولیعصر متشنج شده . شعار مرگ بر دیکتاتور و یا حسین میر حسین از تهران خبر می رسد چهار راه ولیعصر در تسخیر نیروهای نظامی و امنیتی است جمیعت مردم در ولی عصر رو به افزایش است. نیروهای امنیتی با شلیک هوایی سعی در متفرق کردن مردم دارند
بی بی سی: میدان ولیعصر شلوغ شده پلیس ضد شورش به سمت جمعیت لحظاتی پیش گاز اشک آور شلیک کرد.
دانشجو آنلاين: بلوار كشاورز در اختيار سبزهاست.

اخبار لحظه به لحظه از تهران/ اول اسفند-7

ساعت 4: از شیراز خبر می رسد که خیابان ملاصدرای این شهر مملو از جمعیت مردم از یک سو و نیروهای لباس شخصی از سوی دیگر شده است. یک شاهد عینی از برخی درگیریهای پراکنده در این خیابان خبر می دهد.

اخبار لحظه به لحظه از تهران/ اول اسفند-6

تجمع گسترده نیروهای لباس شخصی در میدان ونک. اوباش حکومتی با موتور حیدر حیدر میگوند و مردم را می زنند. اطراف میدان ونک هم مملواز نیروی انتظامیه- یک شاهد عینی

اخبار لحظه به لحظه از تهران/ اول اسفند-5

ساعت3.45: هر لحظه بر تعداد تظاهرکنندگان افزوده می شود و چهره شهر کاملا ملتهب است. میدان ولیعصر شلوغ شده پلیس ضد شورش به سمت جمعیت لحظاتی پیش گاز اشک آور شلیک کرد



اخبار لحظه به لحظه از تهران/ اول اسفند-4

ندای سبز آزادی - آخرین اخبار رسیده به دست ندای سبز آزادی حاکی از آن است که هر لحظه به جمعیت تظاهرکنندگان تهرانی افزوده می شود. بر اساس آخرین گزارشات رسیده به دست ما هم اکنون شمار زیادی از مردم در برابر صدا و سیما تجمع کرده اند.

همچنین از تهران خبر می رسد که با پایان یافتن ساعت کاری ادارات و سازمان ها هر لحظه بر تعداد مردم و آزادی خواهان اضافه می شود. حضور گسترده نیروهای امنیتی و لباس شخصی در خیابان های انقلاب و آزادی مشهود است. تعداد زیادی از تظاهرکنندگان در مسیر میدان ونک و چهار راه ولیعصر حضور دارند.
از سوی دیگر بنا به گزارشات خبرنگاران ما از تهران نیروهای ضد شورش در میدان پاستور، چهارراه گارگر، آذربایجان حضور دارند. نزدیک به صد و پنحاه مامور نیروی انتظامی در ضلع شرقی میدان انقلاب مستقر شده اند. ماموران شهرداری هم سطلهای زباله را جمع میکنند تا از آتش زدن آنها جلوگیری شود.
در عین حال خبرنگار ما در محدوده صدا و سیما گزارش داده است که بخشی از نیروهای سپاه که پادگان آنها در پایین سازمان صدا و سیما قرار دارد، مسئول حفاظت از این سازمان شده اند. گستردگی مسیرهای تظاهرات امروز تمرکز نیروهای امنیتی را برهم ریخته و خودروهای آنان در تمام این مسیرها در حال رفت و آمد هستند.
هوای تهران کاملا ابری است و باد نسبتا شدیدی می وزد که از جهاتی به نفع تظاهرکنندگان است و کار نیروهای امنیتی را در پرتاب گاز اشک آور سخت می کند.
از میدان انقلاب خبر می رسد که لباس شخصی ها از کتاب فروشی های حوالی دانشگاه تهران می خواهند تا هرچه سریع تر مغازه های خود را تعطیل کنند. در مقابل دانشگاه تهران و دانشگاه شریف تعداد زیادی از خودروهای انتظامی و موتورهای یگان های ضد شورش مستقر شده اند.



اخبار لحظه به لحظه از تهران/ اول اسفند-3

3.35: با پایان یافتن ساعت کاری ادارات و سازمان ها هر لحظه بر تعداد مردم و آزادی خواهان اضافه می شود. حضور گسترده نیروهای امنیتی و لباس شخصی در خیابان های انقلاب و آزادی مشهود است. تعداد زیادی از تظاهرکنندگان در مسیر میدان ونک و چهار راه ولیعصر حضور دارند.




اخبار لحظه به لحظه از تهران/ اول اسفند-2

ساعت 3.30: نیروهای ضد شورش در میدان پاستور، چهارراه گارگر، آذربایجان حضور دارند. نزدیک به صد و پنحاه مامور نیروی انتظامی در ضلع شرقی میدان انقلاب مستقر شده اند. ماموران شهرداری هم سطلهای زباله را جمع میکنند تا از آتش زدن آنها جلوگیری شود

اخبار لحظه به لحظه از تهران/ اول اسفند-1

ساعت 3: در حالی که طبق گزارشهای رسیده نیروهای نظامی و سرکوبگر در مسیرهای میدان انقلاب و خیابان آزادی و چهارراه ولیعصر مستقر شده اند، اکنون خبر رسیده است که تقاطع فردوسی- جمهوری پر از کاغذها و نمادهای سبز رنگ شده است.


شعار پشت بام های تهران در شب اول اسفند

دیپلمات ارشد کنسولگری ایران در ایتالیا به جنبش سبز پیوست

دیپلمات ارشد ایران در سرکنسولگری میلان، روز گذشته از سمت های خود کناره گیری کرد. احمد ملکی، روز یکشنبه و در حالی که یک سال و نیم از مأموریتش باقی‌مانده بود از سمت خود استعفاء کرد. بر اساس این گزارش، وی اعلام کرده است که «با میل و اراده خود» به جمع معترضان پیوسته است. در بیانیه کمپین سفارت سبز آمده است که این اقدام «در اعتراض به کشتار مردم ایران در ۲۵ بهمن و در تداوم همیاری و دمیدن خونی تازه و انرژی مضاعف به جنبش سبز ملت ایران در داخل کشور که در حال تدارک راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز است»، صورت گرفته است. احمد ملکی پس از استعفای خود خطاب به مردم ایران گفته است: «فقط این قشر اکثریت قریب به اتفاق مردم عادی ایران نیستند که به حاکمیت معترضند، بلکه در صف بالای هرم قدرت و حاکمیت نیز اکثریت از وضع موجود و سرکوب بیرحمانه مردم و تعطیل دموکراسی، آزادی، حقوق بشر در ایران عزیز ما ناراضی بوده، خواهان انحلال و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با نظامی مردم‌سالار، آزاد و سکولار، بر اساس آرای مردم، طی یک رفراندوم عمومی تحت نظارت بین‌المللی هستند.»وی چهارمین دیپلمات ایرانی است که در حدود یک‌سال گذشته به نشانه اعتراض، از سمت خود استعفا می‌کند.

تو دهنی محمدرضا خاتمی به صادق لاریجانی: شما دیگر صلاحیت ندارید!

سید محمدرضا خاتمی، دبیر کل پیشین جبهه مشارکت و نایب رئیس مجلس ششم، در نامه ای سرگشاده به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، با اشاره به موضع گیری وی علیه سران جنبش سبز، تاکید کرد که او و قوه تحت مدیریتش به دلیل اظهارنظر و صدور حکم درباره پرونده ای که هنوز مفتوح است، دیگر صلاحیت رسیدگی به این پرونده را ندارند.
دبیرکل سابق جبهه مشارکت همچنین حمله به مردم بی گناه و حق طلب در ٢۵ بهمن ماه را فاجعه ای سازمان یافته، از پیش طراحی شده، حمایت شده و سابقه دار توصیف و از آن ابراز انزجار کرد.



مصاحبه با امیر ارجمند - فراخوان تظاهرات ۱ اسفند

۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

New footage of 25 khordad 88 protest, ویدئو جدید از تظاهرات ۲۵ خرداد ۸۸

طنین پر صلابت الله اکبر آسمان تهران را بر سر دیکتاتورهایش لرزاند

در واپسین ساعات مانده به روز تاریخ ساز اول اسفند، طنین الله اکبر مردم سبز اندیش ایران، آسمان تهران را بر سر دیکتاتورهایش لرزاند. طی تماسهایی که با دوستان و آشنایان خود در نقاط مختلف تهران داشته ام فریاد الله اکبر مردم در محله های تهرانپارس، سعادت آباد، صادقیه، شهرک غرب، نیاوران، شهرک اکباتان و آپادانا، ویران کننده بوده است. پیروزی از آن ماست که بیشماریم!

Iran Tehran 14 Feb People chants "MUBARAK, BEN ALI, Now its time for SEY...

آری مقام معظم تو از فردا می ترسی!

حقیقت این روزهای تو آهن است. زندان است. غل و زنجیر و سندان. حقیقت این روزهای تو گلوله است. دزدیدن جنازه های جوان زندگی است. حقیقت این روهای تو خون است. و جنونی که مغز جوانان امیدوار را می بلعد. مغز ژاله را. محمد مختاری را. حقیقت تو این روزها ترسیدن است. ترسیدن! ترس. ترس. و باز هم ترس! گمان ندارم که صانع ژاله را گلوله های تو از پا در آورده باشد. این ترس تو بود که او را بکشتن داد. همان ترسی که جنازه اش را ربود، که تو می ترسی. تو از ما می ترسی. از پیکرهای گلوله خورده ما می ترسی. از صدای ما می ترسی. تو از ما می ترسی و جنازه هایمان. که بیدارند و جاودان. چونانکه ژاله. چونانکه محمد مختاری. چونانکه سهراب و ندا و محسن روح الامینی. تو از ما می ترسی و می دانی که ما بیشماریم.


تو می ترسی و تمام رذالت هایت تسکین ترسهایت هم نیست. تو از ما می ترسی و ترسیدن تو مصیبت این روزهای ماست. تو از 25 بهمن ترسیده بودی که محمد مختاری را به گلوله کشتی. تو از 25 بهمن ترسیده بودی که جنازه اش را بی اجازه پدر و مادرش به خاک سپردی و برای تابوت خالی اش گریه کردی. چونان قصابی که به خاموشی قناری کوچکی می گرید. تو می ترسی و تمام سلاخیهایت هم تسکین ترسهایت نیست. تو می ترسی و ترست دلیل تمام تیرگی های بی رحم توست. تو که شریعتمداریها طلایه دار قلمت هستند و طائبها و نقدی ها فرماندهان بی لشگرت. تو که سعید مرتضویها را ذوالفقار خود می خوانی و احمدی نژادها را بر می کشی تا مبادا ترسهایت برملا گردند. تو که از صمیمی ترین یارانت هم می ترسی و رفقات 60 ساله ات با هاشمی ها را در مسلخ جنون قدرت سلاخی می کنی. تو می ترسی. تو ای مقام معظم از همه چیز و همه کس می ترسی. تو از همه چیز و همه کس می ترسی و از میرحسین موسوی بیشتر. چه می دانی که چه شیر آهن کوه مردیست. چه می دانی که چه استوار انسانی است. تو از میرحسین می ترسی چه می دانی کاشف فروتن شوکران آزادیست. تو از میر ما می ترسی چه می دانی در برابر تندر آدمکهایت می ایستد و چراغ خانه سرزمینم را روشن می کند و ایستاده می میرد.

تو از میرحسین موسوی می ترسی و این تمام حقیقت این روزهای توست. تو از میرحسین موسوی می ترسی و آهن کشیدنهایت به در و دیوار خانه اش هم علاج این همه ترسیدن تو نیست. تو از میر ما می ترسی و تمام جلادت و قصاوتت دیوارکهای ناپیداریست که از ترسهای ناپیدایت محافظت می کنند. تو می ترسی و ترسهایت را باور نمی کنی. تو می ترسی. تو از مردن می ترسی بی آنکه بدانی سالهاست که مرده ای. تو مرده ای و در بستری از ترسهای ناپیدای دیکتاتوری جائر تشییع شده ای. تو همان روزی مردی که منتظری را به حصر کشاندی. تو همان روزی مردی که فروهرها را با چاقو شمع آجین کردی. تو همان روزی مردی که پوینده و مختاری را به دست جلادان گمنامت سپرده ای. تو همان روزی مردی که جنایت هجدهم تیرماه 1378 را تنها به دزدیده شدن ریش تراشی مکافات کردی. تو همان روزی مردی که عبدالله نوریها را به زندان غرور و تکبرت دربند کردی. تو همان روزی مردی که رئیس جمهوری ناهمگون از طوفان اضطراب تو پا به هستی سرزمین سیاست ما گذاشت. تو همان روزی مردی که آن رسوایی خرداد را خلق کردی. تو همان روزی مردی که خون از دهان ندا و سهراب به تمام تاریکیهای بی رحم غرور و ترسهای فروخورده ات شتک زد. تو همان روز مردی که کشتگان کهریزک در قربانگاه خداوندگاری هایت سر به نیست شدند.

و اینک قرنها از مرگ تو می گذرد که مرگی از این سان که تو زنده ای هرگز به جاودانگی نخواهد نشست. و اینک تو مرده ای و سرنوشت تو را فرومایگانی رقم می زنند که به فرمان تو ما را می کشند. کاسه لیسانی که مدال افتخارشان تملق های تهوع آوری است که لالایی شبهای ترس زده و پر از بی خوابی ات گشته اند. فرومایگان کوتاه قامتی که چون تو از ما و میر ما می ترسند و تمام هنرشان دیواری است از آهن که به اندیشه خود می کشند که این دیوار آهنی، چشم بندی است که به چشمان تو می کشند تا مبادا حقیقت هراس خورده پر از ترست را دیده باشی.

حقیقت این روزهای تو آهن است مقام معظم! حقیقت این روزهای تو نماز جمعه های جنتی است. تباهی است. صادق لاریجانی است. سیاهی است. فحاشیهای احمد خاتمی است. ویرانی است. گنده گویی های علم الهدی و یزدی است. حیرانی است. و بلاهتهای مصباح یزدی . سرگردانی است.

آری مقام معظم تو از فردا می ترسی. از فردایی که می ترسی تا بیاید. و فردایی که می آید. فردایی که سبز است. سپید است. سرخ است. به خون صانع ژاله. به خون سهراب. به خون محمد مختاری و کشتگان کهریزک. فردایی که همین نزدیکی است. بی آهن و گلوله. باش تا فردا برسد!

حمله ایرانیان به سفارت جمهوری اسلامی دردانمارک

Mohsen Namjoo - Haftat

دفاعيات نلسون ماندلا (و حکايت اين روزهای ما)

انسانها نميتوانند هيچ نکنند، هيچ نگويند؛ نسبت به بيعدالتی واکنشی نشان ندهند؛ عليه ستمگری اعتراض نکنند و برای استقرار يک جامعه و زندگی خوب نکوشند. در اين کشور نيز انسانها نميتوانند دست روی دست بگذارند. شايد شما بگوييد که ما به رغم برخورداری از حقوق انسانی مان در اعتراض نسبت به نادرستيها، در مخالفت با قانون، و در رساندن فريادمان به گوش ديگران می بايد در چهارچوب قانون عمل کنيم. من در پاسخ ميگويم، عاليجناب، اين حکومت و دستگاه قضايی اوست که قانون را آنچنان پست و بی اعتبار کرده است که در اين کشور ديگر کسی خود را ملزم به عمل کردن در چهارچوب آن نميداند....


من وظيفه ام را نسبت به هموطنانم و آفريقای جنوبی انجام داده ام. ترديدی ندارم که نسلهای آينده بی گناهی ام را اعلام خواهند کرد و خواهند گفت جانيانی که بايستی به اين دادگاه آورده ميشدند در واقع کارگزاران حکومت می باشند."
  متن بالا قسمتهايی بدون تغيير از دفاعيات نلسون ماندلا در دادگاه علنی حکومت آپارتايد در سال ۱۹۶۲ است که بازخوانی آن در اين روزها ميتواند آموزنده باشد. در پايان اين محاکمه، ماندلا به جرم «تحريک مردم به شورش» به زندان محکوم شد!

تهيه و تنظيم: عمار ملکی                                                                                                                              

Protests in Ardakan in support of former president Khatami - Iran 17 Feb...

فیلم جدید از مقاومت مردم در مقابل نیروهای سرکوب ۲۵ بهمن

۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

چرا باید اول اسفند ماه را به خیابان بیاییم؟

چرا باید اول اسفند ماه را به خیابان بیاییم؟ برای پایمال نشدن خون ژاله و محمد مختاری؟ برای پاسداشتن خون نداها و سهرابهای سرزمینمان؟ برای پس گرفتن حقی که از ما ربوده اند؟ برای پس گرفتن جنازه برادر شهیدمان؟ برای پس گرفتن هویتمان؟ برای آزادی؟ برای وطن؟ پاسخ به این سئوال را می توان در جای دیگری جست.
چرا باید اول اسفند ماه را به خیابان بیاییم؟ پاسخ به این سئوال را مردم بهتر از ما اهالی رسانه و نظریه پردازان سیاسی می دانند. چرا باید اول اسفند ماه را به خیابان بیاییم؟ بهتر است پاسخ به این پرسش را از خود مردم جویا شویم. آنها که گمنامند و شجاع و وطن پرست. آنها که سبز اندیشند و سرزمین من در پرتو اندیشه های سبزآنان به بهاری که در راه است دلبسته.

اول اسفند به خیابان می روم چون من هم از نشسته زیستن در ذلت خسته شدم!
چرا باید اول اسفند ماه را به خیابان بیاییم؟ پوریا در وبلاگش می نویسد: " یکشنبه میرم خیابان؛ زیرا که من هم از نشسته زیستن در ذلت خسته شدم. " اشاره پوریا به آخرین نوشته شهید " محمد مختاری " است. جوانی که در راهپیمایی روز 25 بهمن ماه توسط عمال کودتا به قتل رسید و جنازه اش چون " صانع ژاله " توسط قاتلانش مصادره شد.

اول اسفند به خیابان می روم چون فرهیختگان سرزمینم به گروگان گرفته اند!
چرا باید اول اسفند ماه به خیابان بیاییم ؟ نویسنده ای گمنام در وبلاگش پاسخ به این پرسش را اینگونه بیان می کند: " ماه هاست که فرهیختگان، استادان و دانشمندان کشور به گروگان گرفته شده اند، دانشجویان از حق تحصیل محروم شده و جوانان رشید میهن به خون خفته اند، اما مزدوران و اوباش، آسایش و کرامت انسانی مردم را با چراغ سبز مسئولان نالایق برهم میزنند تا به خیال خود، ندای حق طلبی و آزادی خواهی مردم را خاموش کنند، آنانی که حتی از جنازه ها وحشت دارند، به روی شهروندان بی دفاع چماق و قمه میکشند و آنها را در بیدادگاه ها به محاربه متهم میکنند، تحت عنوان اعتراض به هتک حرمت، شکنجه و کشتار شهروندان را توجیه میکنند . اما این اعمال هیچ تاثیری ندارد جز اینکه عزم ملت را در پیمودن مسیر حق طلبانه خود راسخ تر کند. " نویسنده این جملات ترجیح می دهد در گمنامی نوشته هایش مرور شود. حق هم دارد. جو پلیسی و خفقان مطلق حاکم بر سرزمین من اجازه زیستن با فکر و اندیشه خارق عرف حکومت را به هیچ احدی نمی دهد و زیستن در گمنامی را به من و تو تحمیل می کند.

اول اسفند به خیابان می روم چون باید بهای آزادی را پرداخت!
چرا باید اول اسفند ماه به خیابان بیاییم؟ شهرام درباره اول اسفند می گوید: " از امام حسین شروع میشود. یعنی اینکه اگر آزادی می خواهی، باید بهایش را پرداخت کنی. باید به این درک برسی که زندگی کردن زیر بار ستم، زیر دست این تفکر دیکتاتوری، ارزشی ندارد! همان بهتر که فدا شویم و تن به ذلت ندهیم، هرچند خواست ما شکفتن است. انقلاب است. به انقلاب هم می رسیم. ملتی که نترسد، باکی ندارد از چند هزار انسان مفت خوری که هدفش رسیدن است به پول و مقام، خونه و وام و ...

هیچکس برای پول و مقام حاضر نیست با چنین ملتی دربیافتد. این را با چشمهایم در 25 بهمن دیدیم! هرجا به سمتشان هجوم می بردیم، مثل سگ فرار می کردند و آنجایی که به پناهگاهی می دویدیم، مثل سگ حمله می کردند و پارس می کشیدند: برید خونه دیگه!!!
این بار صورت های اکثر ما باز بود و صورت های آنها پوشیده!
بله. باید از انقلاب رد شویم چون راه دیگری برایمان نگذاشتند! حتی به کوچه پس کوچه های مسیرهم سر زدیم! همه را بسته اند! راهی نماند به غیر از انقلاب!
از انقلاب هم خواهیم گذشت، و این بار اشتباه پدرانمان را تکرار نخواهیم کرد، در انقلاب نخواهیم ماند.
رسیدن به آزدی تازه اول راه است! باید آنجا آنقدر بنشینیم تا هم دیکتاتور برود، و هم مهمتر از همه تفکرش!
تفکر دیکتاتوری زمانی از این کشور میرود که ما در منش آزادی خواهانه توقف کنیم! و نه اینکه در فکر انقلاب درجا بزنیم!
اولین کاری هم که می کنیم، بخشیدن همان سگهایی است که در مسیر پاچه مان را می گرفتند! و محاکمه عادلانه و قانونی آنهایی که خون برادرانمان را ریختند! به امید تحقق این رویا که سخت نزدیک شده است!

اول اسفند به خیابان می روم برای حفظ ارزشها و پاکیها و راستی ها!
چرا باید اول اسفند ماه به خیابان بیاییم؟ دکتر مهدی خزعلی در پاسخ به این پرسش در وب سایتش با یادآوری خاطره ای از برادر شهیدش می نویسد: " این آخرین وصیت برادر شهیدم حسین خزعلی بود :" نامردی است میدان را خالی کنیم!" و ساعتی بعد مردانه به رفیق اعلی پیوست!" او با کنایه از این جمله برادرش در ادامه می نویسد: " حسین جان؛ ما میدان را خالی نکرده و نخواهیم کرد، تا آخرین قطره خون برای حفظ ارزشها و پاکی ها و راستی ها ایستاده ایم، ما تا آخر با ظلم و ستم و استبداد، شب و سیاهی و تباهی، دروغ و فریب و تزویر و ریا می ستیزیم! "

اول اسفند به خیابان می روم برای میرحسین عزیزی که تا پای جان بر عهد خود ایستاده است!
چرا باید اول اسفندماه به خیابان بیاییم؟ فرشاد در پاسخ به این پرسش می نویسد: " مگر فریاد نمیزدیم که اگر تار مویی از میرحسین کم شود کابوسی برایشان تدارک میبینیم که جهنّم را آرزو کنند؟ مگر در هر تجمع و هر شب شعار، یا حسین‌هایمان را با پسوند میر حسین تقدیم این بزرگمرد نمی‌کردیم؟ اینک آن هنگامه است، اینک آن هنگام است که حاکمیت شکست خورده از خواباندن فریاد اعتراض و هراسان از زنده یافتن آن چیزی که ماه‌ها در شوق کشتنش زندگی‌ میکرد طمع حصر میرحسین و خانم رهنورد و شیخ شجاع مان را کرده، دل‌ در این گمان باطل بسته که با حصر و بند و قطع ارتباط، جنبش را به یکی‌ از دو مسیر مرگ تدریجی‌، یا براندازی خشن بکشانند تا در پناه آن مشروعیت در حال از دست دادن خود را برای برخورد هر چه شدید تر در میان نیروهای حامی‌ کسب کنند.
میرحسین اینک اسیر است، اینک در چارچوب یک خانه اسیر است، در بند کسانی‌ است که منتظر لحظه‌ای هستند تا همه کینه ماه‌های اخیر را بستانند. و اینک هنگامه عمل ماست، هنگامه این است که به حاکمیت نشان دهیم که جنبش تنها در میرحسین خلاصه نمی‌شود، اگرچه ایشان رهبر آن است. که جنبش از خیلی‌ مردان و زنانی تشکیل شده که به هنگامه عمل خود میتوانند میرحسینی باشند که همه حاکمیت را به چالش بکشند. که من دانشجو، من کاسب، من کارمند، من خسته از ظلم و جور این نامردمان، من مذهبی دلشکسته از جفای به اعتقاد، من ایرانی‌ دل‌ آزرده از مشاهده سقوط روز به روز وطنم باید عمل کنم، اینک آن هنگام است. وعده ما یکم اسفند، در تمامی‌ میادین شهر‌های کشورم.

اول اسفند به خیابان می روم برای پاسداشتن از اخلاق سیاسی و اجتماعی و انسانی!
چرا اول اسفند ماه باید به خیابان بیاییم؟ میراث که ظاهرن اختلافات فکری فراوانی با میرحسین موسوی دارد، در پاسخ به این پرسش، خطاب به میرحسین می گوید: " به عنوان یک ایرانی‌ سکولار که ۲ خرداد آخرین رای من در نظام اسلامی بود دست شما را میبوسم با آنکه دنیای من به عنوان یک آدم غیر مذهبی‌ با دنیای مذهبی‌ تو بزرگ مرد فاصله دارد اما شهامت تو را می‌ستایم و اینکه در کنار مردم به همراه شیخ شجاع ماندید و بر سر مردم با ضدّ مردم هم پیمان نشدید و دل‌ از حکومت و پستهای حکومتی بریدید جای تقدیر دارید . اخلاق سیاسی و اجتماعی و انسانی‌ و برای آنها که مذهبی‌ هستند اسلامی، حکم می‌کند که پشت سر تو بایستیم و نگذاریم کهریزکیان شیر حسین و آن شیخ آزاده را متاع قمار قدرت پرستی خویش قرار دهند . باید هزینه دستگیری شما را آنچنان بالا برد که حکومت بفهمد با این کار خواستهای جنبش رادیکال تر میشود . امروز خبر رسید ولایت کرکسان و آدمکشان حق گفتن را از تو و همسر گرامیت گرفته‌اند. وقتی‌ تو نتوانی سخن بگوئی حتا اگر در هتل ۵ ستاره هم باشی‌ باز زندانی هستی ! مهم نیست نام این زندان اوین باشد یا خانه تو مهم این است که تو زندانی نباشی‌ و بتوانی‌ همراه و پیشتاز جنبش باشی‌ نام رهبر بر رویت نمیگذارم چرا که خود خواستی‌ تو را همراه خطاب کنیم.

shahin najafi feat navid zardi sane

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

فردا شب با بانگ الله اکبر یاد شهدای 25 بهمن را گرامی می داریم

ندای سبز آزادی- هواداران جنبش سبز در ایران فردا شب با بانگ الله اکبر خود مصادره جنازه شهدای 25 بهمن توسط عمال کودتارا محکوم خواهند کرد.

به گزارش ندای سبز آزادی، قرار است فردا شب رأس ساعت 10 شب مردم سبز اندیش ایران با بانگ الله اکبر خود ضمن گرامی داشت یاد و خاطره شهدای قیام 25 بهمن ماه، مصادره وقیحانه جنازه شهدای جنبش سبز را محکوم کنند.

ندای الله اکبر فردا شب رهروان سبز ایران زمین در حالی قرار است فردا شب در آسمان کشور طنین انداز شود که هم اکنون میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران جنبش سبز ایران در بی سابقه ترین حصارهای امنیتی به سر می برند و آخرین خبرها از اشغال منزل فرزند مهدی کروبی توسط عوامل اطلاعتی و امنیتی حکایت دارند.

تحلیلگران مسائل سیاسی در ایران معتقدند حضور گسترده آحاد مردم در تظاهرات 25 بهمن که پاسخ عملی آنان به فراخوان رهبران جنبش سبز بوده است، نیروهای خشونت گرای کودتاچی را به شدت عصبانی کرده است و آنان از وحشت تکرار حادثه 25 بهمن قصد خشن تر کردن صحنه منازعات سیاسی میان مردم و کودتاگران را دارند.

ندای الله اکبر مردم سبز اندیش ایران فردا در حالی طنین انداز خواهد شد که چکمه پوشان استبداد در روز 25 بهمن با شلیک مستقیم به شهید صانع ژاله و محمد مختاری آنان را به شهادت رساندند و وقیحانه با بسیجی معرفی کردن شهید ژاله و مصادره جنازه این شهید بزرگوار حتی به یاران و دوستان و خانواده آن مرحوم هم اجازه برگزاری مراسم تشییع جنازه را هم ندادند.

این همه در حالی اتفاق می افتد که قانع ژاله برادر این شهید سبز در گفتگو با رسانه ها اعلام کرده است که عمال کودتا با فریفتن وی عکس برادرش را برای طراحی کارت بسیجی از وی پس از کشتنش ، از او گرفته اند.

شهید صانع ژاله دانشجوی رشته نمایش دانشکده هنر روز 25 بهمن ماه به ضری گلوله عمال کودتا از پای درآمد.

baradare shahid sane ke miguyad sane basiji nabud

یا حسین، میرحسین

14 February 2011, Tehran, Tohid - بهمن 25 1389

۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

Iran - Tehran 25 Bahman 14 Feb 2011- Street war in Tehran p41

عکسهای اختصاصی از شهید صانع ژاله

عکسهایی که می بینید از آن شهیدی است که توسط عمال خامنه ای و احمدی نژاد به قتل رسیده است. او نه تنها بسیجی نبود. بلکه مخالف بسیج . بسیجیها بود. عکسهایش با منتظری گویای همه چیز است.



Iran - 14 Feb 2011 - Oil on the street to prevent regime forces on motor...

اوج وقاحت چکمه پوشان استبداد

ماجرای بسیجی بودن شهید ژاله که روز گذشته در خیابانهای تهران کشته شد و تصاحب جنازه اش توسط قاتلان او، اوج وقاحت و شناعت چکمه پوشان استبداد است. عین همان کاری که می خواستند با جنازه ندا آقا سلطان بکنند. این دیگر واقعن شرم آور است که رژیمی مخالفش را بکشد و بعد برایش لباس مشکی عزا به تن کند و کارت بسیجی بودنش را به کمک فناوری فتوشاپ در رسانه ها منتشر کند.
این عکس و نوشته اما گویای همه چیز است. تا کی چکمه پوشان استبداد فکر می کنند ملت نمی فهمند، الله اعلم:



گفتنی است بسیج دانشجویی دانشگاه تهران پیش از این اعلام کرده است که فردا (چهارشنبه) برای شهید حوادث دیروز تهران، که دانشجوی دانشگاه هنر تهران بوده، مراسم تشییع جنازه برگزار خواهد کرد.

در همین رابطه مسئول سیاسی بسیج دانشگاه تهران و علوم پزشکی به ایسنا گفت که مراسم تشیع پیکر شهید صانع ژاله، فردا (چهارشنبه) از ساعت ۹:۳۰ دقیقه صبح از مقابل سردر دانشگاه هنر تهران تا سردر دانشگاه تهران برگزار می‌شود.
در بیانیه نمایندگان اکثریت مجلس که ساعتی پیش منتشر شد ادعا شده است که شهید حوادث ۲۵ بهمن، یک دانشجوی بسیجی بوده و مسئولیت مرگ او با میر حسین موسوی و مهدی کروبی است!

MUST SEE- 14 Feb 2011- People attack regime forces in Tehran

Iran Exclusive 14 Feb 2011 Viva Karoubi, Mousavi death to khamanei

خیابانها در زیرپای جوانان قیام ـ تهران25بهمن89

تیر خوردن جوانی در رودکی.flv

Iran Shiraz 25 bahman 14 Feb - "Death to dictator" 2011 P48

Iran Shiraz 25 bahman 14 Feb - "Death to dictator" 2011 P48

گوشمالی دادن و آتش زدن موتور یک بسیجی جانی؛ ٢۵ بهمن ٨٩

Feb14 2011 Tehran تهران و قاهره دیکتاتور باید بره

ا ۲۵ بهمن- تهران - 10/Tehran - Feb 14

MUST SEE Iran - Tehran 14 Feb 2011 - Barricades - "Death to Khamenei"

Iran - 14 Feb 2011 "Freedom Freedom Freedom" Street war in Tehran

Graphic - Iran tehran 14 feb 2011 injurd protestor

MUST SEE - Iran - Tehran 14 Feb - People making street barricades . Tehr...

Iran - Tehran night -14 Feb "Death to entire regime " "Death to Khamenei"

MUST SEE Iran - 14 Feb 2011 - Sound War for Freedom in Tehran

khamenei pic rip before basij hid in mosque/پاره کردن عکس خمینی و خامنه ای

Iran - 14 Feb 2011 - "This is the month of Bahman, time for Khamenei to ...

۱۳۸۹ بهمن ۲۵, دوشنبه

Tehran - 14 Feb 2011 - Green Movement solidarity with Arab uprisings par...

Tehran - 14 Feb 2011 - Green Movement solidarity with Arab uprisings part 5

Tehran - 14 Feb 2011 - Green Movement solidarity with Arab uprisings part 4

Iran 25 bahman 14 Feb 2011 Tehran

Tehran/25 bahman/14 February

تهران 25 خرداد

افزایش لحظه به لحظه جمعیت در میدان فردوسی

همین الان با یکی از بچه های خبرنگار صحبت می کردم. می گفت: تعداد مردم در میدان فردوسی تا زیر پل کالج به سرعت قابل افزایش است و باور کردنی نیست.

اینک 25 بهمن ماه!

اینک بیست و پنجم بهمن ماه! اینک دست افشانی خورشید بر سایه سار سبز امید ما. اینک زمان دل بریدن، قطره شدن، باریدن. رود شدن. دریا شدن. موج زدن. رها شدن. طوفان شدن. سیل شدن. خروشیدن. خراشیدن. و همه دردهای به دل مانده را فریاد زدن.


اینک بیست و پنجم بهمن ماه! اینک سکوت سنگین سایه ها! اینک رود بزرگ آرزو. اینک زمان سپید آزادی. اینک خون سرخ سیاوش! اینک موج سبز آدمها که از سایه بدر می شوند. ندا می شوند. سهراب می شوند. اعجاز می شوند. خیال می شوند. ذوق می شوند. پر پرواز می شوند. رها می شوند. از تمام زندانها. از تمام سلطانها. از تمام فریبها. دروغها.

اینک میدان سبز آزادی. آن سپید استوار. آن سرخ سربلند. اینک سم ضربه های زمان که به بی قراری لحظه ها خیره مانده اند. این ساعت رهایی. اینک من که تنها نیستم. اینک تو که تنها نیستی. اینک ما که بیشماریم. ما که قصیده ایم. ما که انسانیم. " انسان. انسان. انسان... انسانها! " ما که قافیه ایم. غزلیم. ترانه ایم. سرودیم. سرود سبز آزادی.

اینک ما. من و تو. که در بزنگاهی دیگر از تاریخ انسان ایستاده ایم. انسانی که راه می رود و سکوت می کند. سکوتی که فریاد تمام دردهاست. تمام حبسها. زنجیرها. شلاقها. شکنجه ها. ترسها و تحقیرها. انسانی که راه می رود و کتک می خورد. گلوله می خورد. کشته می شود و نمی میرد. نه! نمی میرد. " وقتی که انسان مرگ را شکست داده است " مردنش عین زندگی است.

اینک بیست و پنجم بهمن ماه و استبدادی که ترسیده است. مرده است. فرو ریخته است. در رگهای سکوت جمعیتی سرشار. در طنین نازک ناله های یک زندانی ناشناس. یک مادر دربند. یک تبعیدی گمنام. چنانکه بن علی. چنانکه مبارک.

از رنجی که می بریم

اینک بیست و پنجم بهمن ماه و چکمه پوشانی که ترسیده اند و از شدت ترس اجازه راهپیمایی به ما را نمی دهند. اینک بیست و پنجم بهمن ماه و استبدادیانی که به دستگیری و شکستن درهای خانه ها با دیلم، ترسشان را فرو می نشانند.

آنها که تا دیروز ما را " خس و خاشاک " می خواندند و امروز " مرده " مان می پندارند، بدجوری از ما ترسیده اند و ترس را می شود در " نه توی " چشمان مات شان نظاره کرد. ترسیده اند که زندان می کنند. ترسیده اند که اطلاعیه می دهند و پیامک می فرستند. ترسیده اند که نعل را وارونه می زنند. ترسیده اند که در شورای عالی امنیت ملی شان بلوایی از چه کنم چه کنم برپا شده است. ترسیده اند که اینترنت را تعطیل کرده اند . ترسیده اند که اینک آرایش نظامی به خود گرفته اند. همانها که داعیه حمایت از مردم مصر و تونس را داشتند. همانها که دم از انتخابات و آزادی در ایران می زنند. همانها که می خواهند خودشان را رهبر تمام نهضتهای آزادی خواهانه در برابر دیکتاتورها جا بزنند که نمی دانند دیکتاتور اصلی خودشانند که از برپایی یک راهپیمایی مسالمت آمیز می ترسند.

و این تمام رنجی است که ما می بریم. اقلیتی که می ترسد و از شدت ترس می زند. می کشد. زندان می کند و شکنجه. با این همه، همه ظلم، ظالم نیست. گاهی مظلوم هم عین خود ظلم است. اگر که بیدار نشود. اگر که مظلوم بماند و در مظلومیت بمیرد. اگر که ظالم را با سکوت و ترس و اضطرابش یاری رساند. بیست و پنجم بهمن از راه رسیده است و بر من و توست که ظالم را از خواب گرانش بیدار کنیم. که او خواب نیست و خودش را به خواب زده است و از این رو کار من و تو دشوار تر است. او خودش را به خواب زده چون شیفته رویاهای کاذبی است که در خواب برای ما می بیند. او خودش را خدا می پندارد و ما را " بزغاله " و "گوساله" خطاب می کند و در خواب سنگین خودخواهانه اش هیچ حقی بر ما قائل نیست و ما را گوسفندان بی رمه ای می داند که به او سپرده اند.

و این تمام رنجی است که ما می بریم. ظالمانی که سکوت ما را رضایت مان می پندارند و نیامدنهایمان را حمایت از استبدادی می دانند که گوشهایشان را هر روز کرتر می کند. مستبدانی که دروغ می گویند و تحقیر می کنند و در روز روشن رایهایمان را می دزند. چکمه پوشانی که ارزشی برای رای من و تو قائل نیستند و رایمان را تزئین سفره های استبدادی شان می شمارند.

بیست و پنجم بهمن ماه آمده است و باید که من و تو به چیزی بیشتر از انجام وظیفه نیاز داریم. بیست و پنج بهمن آمده است و گذشته گان و آیندگان ایثار ما را به تماشا نشسته اند. اینک سهراب که ما را از آسمان نظاره گر است. اینک ندا که با نگاه پر از سئوال خود، همت ما را به انتظار نشسته است. اینک محسن روح الامینی که وحشیانه در کهریزک به خون غلطید. اینک علی جوادی فر، علی موسوی و محمد کامرانی فر و دهها شهید گمنام دیگری که خرداد 88 به خون بی گناه آنان همچنان سرخ است. اینک شهدای دفاع مقدس که نوبت انجام وظیفه ما را نظاره می کنند. همانها که بی نام و نشان در برابر لشگر صدام و صدامیان ایستادند.

بیست و پنجم بهمن ماه از راه رسیده است و اینک شهدای انقلاب 1357 که برای من و تو در سیاهچاله های استبداد پهلوی به خاک و خون غلطیدند. شهدای 17 شهریور 1357. شهدای خرداد 1342. شهدای مرداد 1332. شهدای مشروطه. باقرخان و ستارخان. اینک تمام گذشتگان نگاهشان به امروز من و توست. اینک نگاه امیرکبیر و قائم مقامها که بر من و تو دوخته شده است. و نگاه مصدقها و شریعتی ها و طالقانیها و منتظریهای تمام تاریخ هفت هزار ساله مان. اینک بیست و پنجم بهمن ماه و نگاه منتظر شهدای 16 آذر. اصلاً چرا راه دور برویم. اینک صدای نفسهای پر شماره اسرای سبز دربندی که جرمشان ایستادن در برابر دروغ بود و نیرنگ. اینک نگاه نوری زاد و تاج زاده و صفایی فراهانی. اینک گوشهای منتظر نسرین محمدی و احمد زید آبادی و بهزاد نبوی و جعفر پناهی و عبدالله مومنی و عیسی سحرخیز و منصور سپانلو و صدها زندانی بی نام و نشانی که همین الان که تو این خطوط را می خوانی زیر شلاق و شکنجه استبداد، فرسوده می شوند. همه آنها منتظر امروز من و تو هستند، برادر! گام بردار!

حرف آخر

بیست و پنجم بهمن ماه پیش از آنکه بیاید تاریخ ساز شده است. بیست و پنجم بهمن ماه پیش از آنکه بیاید پیروزی بزرگ مردم ایران زمین بود که جان تازه ای به پیکره سبز آراء و اندیشه های سترگشان دمید. که ما همینک هم پیروزیم چون مجوز ندادن وزارت کشور دولتی که مشروع نیست بار دیگر به تمام جهانیان اثبات کرد ما بیشماریم و آنها از همین بیشماری ما می ترسند. که حکومتی که دل برای مردم مصر و تونس می سوزاند، برای دیگران مادر است و برای مردمان خودش نامادری! بیست و پنجم بهمن پیش از آنکه بیاید سند دیگری از افتخارات رهبران جنبش سبز ایران است که بار دیگر با هوشیاری و نکته سنجی خود، چکمه پوشان استبداد را آچمز کردند. اینک جان دوباره ای که بر کالبد جنبش سبز ایران دمیده شده است. اینک تحرک تازه ای که جوانان پر امید ما به پیکره سبز اندیشه والای ایرانی داده اند. اینک زبونی و خواری حکومتی که با سایه ها می جنگد و چشمان بصیرتش بی سو شده اند.

بیست و پنجم بهمن نیامده پیروز است چون در خاطرات پدربزرگها و مادربزرگهای فردای نزدیک این سرزمین نوشته خواهد شد: " همه سبزها آمدند. برای صلح و دوستی و عدالت. برای آزادی. آنها آمدند و بار دیگر روح بزرگ حق طلبی مردمان ایران زمین را اسطوره کردند. " باور نمی کنید؟ اینک میدان آزادی. اینک ساعت سه بعدازظهر. اینک سرود یار دبستانی. اینک انگشتان هفت شده ای که پیروزی را نشانه رفته اند! اینک بیست و پنجم بهمن ماه! "

۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

مسیرهای راهپیمایی ۲۵ بهمن در ۳۶ شهر اعلام شد

در پی اعلام روز ۲۵ بهمن به عنوان روز راهپیمایی اعتراضی مردم ایران در همبستگی با مردم کشورهای مصر و تونس جمعی از اعضای ستادهای میرحسین موسوی و مهدی کروبی در شهرستان ها مسیرهای پیشنهادی خود را برای راه پیمایی اعتراضی روز ۲۵ بهمن به شرح زیر اعلام کردند.

مسیرهای مشخص شده در ۳۶ شهر کشور به قرار زیر است:

رشت: خیابان مطهری

تبریز: فلکه آبرسان (دانشگاه)، خیابان ولی عصر، خیابان باغمیشه

ارومیه: خیابان ارومیه، از شهرجایی تا میدان انقلاب

اردبیل: چهارراه امام تا میدان شریعتی

ایلام: خیابان بیست و چهار متری ولی عرص و خیابان اشرفی اصفهانی

بوشهر: خیابان شهدا

ورامین: میدان راه آهن تا میدان اصلی ورامین

پیشوا: خیابان شریعتی

قرچک: خیابان محمد آباد

اسلام شهر: خیابان باغ فیض، بلوار امام حسین از ابتدای جاده ساوه تا میدان اصلی باغ فیض

کرج: میدان شاه عباسی تا میدان حصارک

شهرکرد: حدفاصل 4 راه دامپزشکی تا میدان انقلاب

بیرجند: خیابان مدرس

مشهد: از 3 راه راهنمايي- به سمت ميدان شريعتي

بجنورد: میدان 17 شهریور

اهواز: فلکه ساعت تا چهارراه آبادان

زنجان: خیابان سعدی، خیابان امام

گرمسار: میدان شهدا تا میدان امام

سمنان: از میدان سعدی به سمت میدان کوثر

شاهرود: خیابان 22 بهمن

شیراز: بلوار چمران از پل زرگری تا پل معالی آباد

سنندج: خیابان پاسداران

کرمان: میدان مرکزی (میدان آزادی)

کرمانشاه: میدان فردوسی

یاسوج: پارک ساحلی میدان استانداری

گرگان: میدان ولی عصر تا زرتشت

گیلان: خیابان امام خمینی – خیابان مطهری – خیابان گلسار

بروجرد: خیابان شهدا

خرم آباد: خیابان شهدای شرقی

بابل: خیابان مدرس

ساری: خیابان فرهنگ، خیابان قارن، خیابان انقلاب

آمل: خیابان امام رضا

اراک: خیابان عباس آباد، خیابان ملک، خیابان امام خمینی

همدان: میدان دانشگاه، آرامگاه بوعلی

بندرعباس: از چهارراره رسالت تا نخل ناخنا

یزد: خیابان دهم فروردین، خیابان آیت الله کاشانی از میدان مجاهدین تا میدان ابوذر

۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

دروغهای دیکتاتور کوچک تمامی ندارد

جای تاسف دارد که کسی که با کودتا سکاندار دولت در ایران شده است چنان از نداشتن معلومات و حافظه در رنج است که مایه شرمساری مردم ایران زمین شده است.
محمود احمدی نژاد چنان در فضای استبدادی خود غوطه ور است که نمی تواند دروغ نگوید. او در سخنرانی 22 بهمن خود که ظاهرن استقبال چندانی هم نداشته، از وعده فرستاده شدن " نخستین انسان ایرانی به فضا " سخن می گوید و یادش می رود که " انوشه انصاری " چهار سال پیش نخستین انسان ایرانی بود که پا به کره ماه گذاشت و نه تنها نخستین انسان ایرانی بود که نخستین زنی بود که افتخار حضور در فضا را کسب می کرد.
دروغگو چنان فراموشکار است که جز کوبیدن بر طبل تو خالی وعده های پوشالی نمی کوبد. از آن جمله است ادعای ایجاد یک میلیون و 300 هزار شغل ثابت در ایران در سال 1389. البته شاید منظور وی از شغل ثابت استخدام ساندیس خوران حرفه ای و مزدوران فتنه گری است که چماق به دست بر سر مردم هواخواه آزادی در ایران می کوبد!

۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

مبارک بعد از 30 سال صدای مردم را شنید، آقای خامنه ای شما هم بالاخره صدای ما را می شنوی

آقای خامنه ای! می شنوی؟ مبارک بالاخره صدای مردم مصر را شنید. بعد از 30 سال دیکتاتوری! شما هم بالاخره صدای ما را خواهی شنید. باش تا 25 بهمن برسد! شما هم بالاخره صدای ما را خواهی شنید! شما هم بالاخره ندا و سهراب و دهها نفر چون آنان را شهید خواهی نامید. افسوس که آن روز برای شما بسیار دیر خواهد بود. افسوس که آن روز دیگر از شاکله قدر قدرتتان چیزی جز کالبدی بی روح باقی نخواهد ماند. باش تا 25 بهمن مان برسد. 

تا 25 بهمن/ در راه خویش ایثار باید نه انجام وظیفه!


در راه خویش ایثار باید نه انجام وظیفه!
 
" مارگوت بیکل "

چکمه پوشان استبداد ترسیده اند! آنها که ما را مرده می پنداشتند، اینک خونشان بجوش آمده است. می ترسند چون می دانند ما هستیم، بیشماریم، زنده ایم و در رگهای خاموش این شب جریان داریم. موریانه ترس روحشان را شب و روز می جود. ترس از حضور ما در 25 بهمن، کابوس تمام شبهای تاریک و بی چراغشان شده است.

می ترسند و از شدت ترس تهدیدمان می کنند و خط و نشان می کشند. می ترسند و برای فرو نشاندن ترسشان دستگیرمان می کنند و هر روز یکی را با خود می برند. همین دیروز بود که خبر رسید شوهر خواهر میرحسین موسوی را دستگیر کرده اند. محمد حسین شریف زادگان را برده اند. وزیر رفاه دولت خاتمی. به سراغ میثم محمدی هم رفته اند. به جرم پژوهشگری و دانایی، که در سرزمین من دانستن مردن است. صالح نقره کار را هم برده اند. خواهرزاده زهرا رهنورد را. دبیرکمیته حقوقی ستاد میرحسین که لابد جرمش خواهرزاده رهنورد بودن است. از سر همین ترس است که خانه شیخ شجاع اصلاحات را دوره کرده اند و اجازه دیدار فرزندانش را هم نمی دهند. از سر همین ترس است که روی ظلم و استبداد را هم دارند سفید می کنند که تاریخ سیاهشان رو به روشنایی است که بهار سرنوشت زمستان است.

ماری که به خود می پیچد
ترس برادر مرگ است و آنها که من و تو را مرده می پندارند از هراس 25 بهمن به خود می پیچند. چونان مار زخم خورده ای که حیات و مماتش را گم کرده است. استبدادیان زخمی از سیلی 25 خرداد من و تو به وحشت 25 بهمنی که در راه است، خونشان به جوش آمده است. از سر همین تپش نامنظم قلب ترسیده شان هم هست که سرداران چکمه پوششان از بگیر و ببند خبر می دهند. از سر همین ترسیدن است که فرمانده سپاه محمد (ص) تهران خبر از " برخورد شدید با معترضین " می دهد. انگار که یادشان رفته همین حرفها را پیش از 25 خرداد هم می زدند. انگار که یادشان رفته از حضور پنج میلیونی من و تو چطور به خلوت هراسناک تنهایی خود خزیده بودند. انگار که از تعبیر دوباره کابوسشان که سکوت ساده و پر از سخن من و تو بود، به تنگ آمده اند. صدای استبداد اینک خشمگین و افسرده، خشونت را هروله می کند. می گوید: " فتنه گران جنازه ای بيش نيستند و با هرگونه تحرک آن ها به شدت برخورد می کنیم. "

و این همه نقیضه گویی و پرتاب کلمات بی محاسبه معنایشان، همه ناشی از ترس فروخورده ایست که روحشان را به دندان گرفته است و می جود. که اگر " جنازه ایم " برادر چرا تفنگ و گلوله؟ مرده که ترس ندارد؟ که اگر مرده ایم پس چرا زبان خشونت به ترجمان عصبیت روح افسرده ات می چرخد؟ که اگر ما جنازه ایم اینک این نعش استبدادی کیست که بوی هراسش تعفن تاریخ سرزمین ما گشته است؟ تو یا من برادر؟ تو که تمام غرورت به تفنگی است که جز کشتن بی گناهان دستاورد دیگری نداشته است. تو که قاتل ندایی و ندای وجدانت هنوز و همچنان بر صورتت پنجه می کشد. تو که سهراب را بی نوشدارو به کام خودکامگی های سیری ناپذیرت فرستاده ای. تو که 30 خرداد 1388 هنوز بر تارک تاریک قلبت نشسته است. تو که می دانی تنهایی و از همین تنهایی به خشم آمده ای. تو که می دانی ما بیشماریم و از بیشماری ما ناتوان گشته ای. تو که زبانی جز داغ و درفش و گلوله نمی دانی. تو که در برابر تاریخ سرافکنده، خمیده ای. راستی برادر کدام یک از ما جنازه ایم؟ تو که خودت را در چنبره ای از جنون و استبداد غرقه کرده ای یا ما که تمام سلاحمان دست دوستی است و سکوتی که هزاران ناگفته را فریاد می زند؟

ما می آئیم
ما می آئیم برادر! ما می آئیم. پس از این همه خروش و خراش و خاطره که به سینه سپرده ایم. پس از این همه زخم و ضجر و خنجر که از نادانی و ناتوانی تو به پهلویمان نشسته است. ما می آئیم. دست در دست یکدیگر و پنجه در پنجه که می دانیم مرگمان در آن روز بزرگ اشارتی است به حیاتی دیگر. ما می آئیم برادر. ما می آئیم. با قامتهای ستبر و استوار. با قدمهایی که همچنان به خون سهرابها و نداها وفادارند. ما روز 25 بهمن می آئیم برادر. می آئیم و تو را به انسان شدن دعوت می کنیم. می آئیم و در میان راه دیدار می کنیم حقیقت را. آزادی را. خود را. در میان راه می بالد و به بار می نشیند بذرهای محبت و دوستی که توانمان می دهد تا برای سرزمین مان مأمنی باشیم و یاوری. این است راه ما برادر. این است حقیقت سبز پیکره خاموش اما پرتکاپوی ما. تو هم ای برادر جویای راه خویش باش از این سان که مائیم، در تکاپوی انسان شدن. چه فایده تو را از این همه تفنگ و شلاق و استبداد؟ چه فایده تو را از این همه خشم و خشونت؟

رستاخیز آزادی
سخنی هم با تو دارم ای فلانی. ای که نشناخته می شناسمت! ای که می دانم 25 بهمن خواهی آمد. وفادار و استوار. با تو هستم. تویی که نشناخته می شناسمت. توان صبر کردن برای رودرویی با آنچه باید روی دهد را داشته باش. برای مواجه با آنچه در 25 بهمن روی می دهد. شکیبیدن، گشاده روی بودن، تحمل کردن و آزاده بودن، تمام فلسفه وجودی پیکره سبز آزادگی ماست. قرار ما در 25 بهمن ماه تازه شدن و سربلند زیستن است. قرار ما در 25 بهمن ماه رستاخیز انسان بودن است. رستاخیز آزادی و آزادگی. قرار ما در 25 بهمن ماه سبز را دوباره زیستن است. 25 بهمن روز من و توست. روز دوبارگی های تحقیر شده ای که به کام استبداد سیاه تاریکی زنجیر شده است. 25 بهمن روز فریاد هزاران آرزوی مانده در گلوهای پر از بغض من و توست. روز فریاد زدن تمام زخمهایی که به پیکر نحیف اما سربلند آزادگی هایمان نشسته است. قرارمان روز 25 بهمن ماه، ساعت سه، میدان آزادی. آنجا کسی است که می خواهد به تولد دوباره من و تو بگوید آری. کسی که از جنس خودمان است. کسی که هیچ کس نیست جز خود من و تو. قرارمان 25 بهمن ساعت رهایی! یادت نرود که امید را هم با خودت بیاوری. و کمی آرزو. باشد که شکوفا شدنش را بار دیگر نظاره گر باشیم. قرارمان 25 بهمن، ساعت آزادی!

۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

پخش تصاویر مونتاژ شده از دختر میرحسین توسط کودتاگران

سایت فارسی زبان دیگر بان طی خبری نوشته: باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به صدا و سیما در اقدامی کم‌ سابقه تصاویر دختری که ادعا کرده فرزند میرحسین موسوی و زهرا رهنورد است را در حال کشیدن سیگار منتشر کرد.



این سایت روز شنبه (۱۶ بهمن) ادعا کرده که تصاویر «نرگس موسوی» توسط یک دانشجو رشته عکاسی تهیه و در اختیار این سایت گذاشته شده است.در مجموعه تصاویری که در وب‌سایت باشگاه خبرنگاران جوان قابل مشاهده است، تصویری دختری دیده می‌شود که در حال کشیدن سیگار و دست دادن با یک پسر است. به نظر می‌رسد برخلاف ادعای باشگاه خبرنگاران، برخی از این تصاویر به خاطر داشتن کیفیت پایین و زاویه دید ناقص از یک فیلم که به صورت مخفیانه از این دختر گرفته شده، استخراج شده است.باشگاه خبرنگاران جوان افزوده که این تصاویر «همگی در اماکن عمومی تهیه شده و هیچ بار حقوقی و اخلاقی» برای این سایت ندارد.به نظر می‌رسد فیلم‌ها و تصاویر تهیه شده از «نرگس موسوی» برخلاف ادعای باشگاه خبرنگاران جوان کار یک گروه سازماندهی شده اطلاعاتی باشد نه یک دانشجو نا‌شناس رشته عکاسی.برخی از این تصاویر به خوبی نشان می‌دهد که فیلم و عکس گرفته شده از این دختر از نمایی نزدیک و به صورت مخفیانه تهیه شده که این کار نمی‌تواند کار یک دانشجوی آماتور باشد. محافظه‌کاران هوادار علی خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد چندی پیش نیز تصویری مربوط به دوران جوانی زهرا رهنورد منتشر کرده بودند.  به نظر می‌رسد این دسته از محافظه‌کاران طی یک سال گذشته علاوه بر متوجه کردن اتهامات زیادی به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، تصمیم گرفته‌اند وارد زندگی خصوصی این رهبر مخالف دولت شوند.  آن‌ها با انتشار این تصاویر که بی‌تردید توسط نیرو‌های سازماندهی شده تهیه شده است، تلاش می‌کنند دایره حملات و اتهامات به موسوی و رهنورد را افزایش دهند.«دیگربان»  در ادامه می نویسد که نمی‌تواند هویت دختری که در این تصاویر باشگاه خبرنگاران جوان ادعا کرده فرزند موسوی و رهنورد است را تائید کند،‌ اما انتشار چنین تصاویری از حوزه خصوصی افراد برای بهره‌برداری‌های سیاسی را رد می‌کند. این تصاویر چنانچه مربوط به فرزند میرحسین موسوی باشد، نشان از سیاست جدید تخریبی محافظه‌کاران با ورود غیرقانونی به زندگی خصوصی اعضای خانواده این رهبر مخالفان دولت دارد.
لینک خبر را اینجا ببینید:
http://www.digarban.com/node/397

یکسال از شب هولناک دستگیری ام گذشت

A year passed the night of my aresst.
Remember all the journalists imprisoned Islamic Republic:



Photo by: Ahmad Jalali Farahani

۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

دیوارکوتاه شریعت و حلال بودن دزدیهای احمدی نژاد

هنوز از متهم شدن سران قوای مقننه و قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت نظام به قانون شکنی از سوی محمود احمدی نژاد یک هفته نگذشته بود که خبر آمد " 12 میلیارد دلار پول بیت المال از خزانه دولت گم شده است. " خبر را علی بنایی، نماینده قم و عضو کمیسیون برنامه و بودجه به پیشخوان رسانه ها نشاند. او با انتقاد از واریز نشدن در آمد نفتی کشور به حساب ذخیره ارزی، عدم رعایت ضوابط مالی و قانونی توسط دولت کودتا را افشا کرد و گفت: " ۱۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از درآمد نفتی کشور به حساب ذخیره ارزی واریز نشده و دلیل دولت نیز برای عدم اجرای این کار غیر موجه است."


و این دولت همان دولتی است که در کشاکش رقابتهای انتخاباتی سال گذشته سئوال مجلس برای گم شدن یک میلیارد دلار درآمد نفتی را بی پاسخ گذاشت و حالا دوباره صدای دیوان محاسبات درآمده که " 12 میلیارد دلار اموال بیت المال به باد فنا رفته است " و داد از کسی در نمی آید. که سهل است بنا به ادعای لاریجانی رئیس مجلسی که باید در مقابل این همه فساد و بی کفایتی دولتمردان بایستاد، حرف زدن پشت سر احمدی نژاد حرام شده است. آن هم در شرایطی که بنا به گفته بنایی، علاوه بر 12 میلیارد گم شده، دولت حدود چهار میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار ما به التفاوت قیمت فروش نفت و ۶ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار از عواید فروش نفت سال گذشته را هنوز به حساب ذخیره ارزی واریز نکرده و استدلالش هم برای این کار این است که باید این مبلغ را آخر سال تصفیه کند!

پشت سر هم حرف نزنید
دولت کودتا در روز روشن 12 میلیارد دلار پول زبان بسته این مردم را گم کرده است و رئیس مجلس به جای سراغ گرفتن 12 هزار میلیارد تومان پول گم شده، از جانب رهبری می گوید: " صحبت کردن روسای سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه علیه همدیگر، خلاف شرع است. " عجب!

بیچاره شرع که هر جا که قافیه به تنگ می آید، راه گریختن آقایان از مسئولیتهای قانونی شان می شود و کسی هم این میانه نیست که از این به ظاهر متشرعین بپرسد: " حرام بودن صحبت کردن پشت سر یکدیگر شامل حال همه سران قوا از ابتدای انقلاب تاکنون می شود یا فقط سرانی که در بله قربان گویی و چاکر مآبی، گوی سبقت از یکدیگر ربوده اند؟ " می توان پرسید که چطور نوبت به حساب و کتاب که می رسد، پشت سر دولت حرف زدن حرام می شود؟ این چه جور شرعی است که سئوال کردن از رئیس دولت کودتا که با دزدیدن آراء مردم، از گردنه قدرت عبور کرده است، و اعتراض به رسوایی های دولت او را حرام می داند و دستبرد به بیت المال یا تهمت زدن و دروغ گفتن علیه دیگر روسای قوا در دوره های گذشته را مباح؟ نکند این شرع ویژه شخص شخیص رئیس دولت کودتا، طراحی شده و اجرا می شود که این همه دزدی و غارت و چپاول بیت المال را ندید می گیرد؟ این چه جور شرعی است که قوانین و قواعدش، بسته به اوضاع و احوال جوی و آب و هوای حکومت داری در ایران، رنگ به رنگ می شوند و حلالش به روزگار مصیبت، حرام و حرامش به روزگار منفعت حلال می گردد؟

آقای خامنه ای در حالی از سران قوا خواسته است که پشت سر یکدیگر حرف نزنند که احمدی نژاد و یارانش، حتی به گماشتگان بر کشیده او هم رحم نمی کنند و آنها را آماج شدیدترین حملات خود قرار می دهند و نوبت که به کشف حقیقت و پروای مصلحت می رسد، از چاکران آستان قدرتش می خواهد که دم فرو بندند و پشت سر رئیس دولت کودتا سخنی نرانند.

تبعات یک استیضاح
12 میلیارد دلار پول بیت المال در حالی گم شده است که هیچ کس در شاکله حکومت نمی داند که رقم واقعی موجودی صندوق ذخیره ارزی چقدر است و معلوم نیست دولت کودتا چه بلایی بر سر موجودی این صندوق آورده است که حاضر به اعلام رقم واقعی موجودی آن نیست و در مقابل اعتراضات و انتقادات کارشناسان باز به همان دیوار کوتاه " دشمن " موهوم و خیالی متوسل می شود و رئیس بانک مرکزی اش در مقابل اصرار خبرنگاران با گفتن این جمله که رقم صندوق را اعلام نمی کند چون " اگر خارجی ها بدانند ذخیره ارزی مان چقدر است مطابق آن برای ما نقشه می ریزند." همه را به دنبال نخود سیاهی می فرستد که پیدا نشدنی است.
با این همه بر اساس گمانه زنی های موجود دولت بی کفایت نهم و دولت کودتایی دهم طی پنج سال گذشته بخش عمده ای از مازاد درآمدهای نفتی را از طریق ارائه لوایح متمم به مجلس دست و پا بسته هفتم و هشتم خرج کرده و برخی گزارشها نشان می دهد که اواخر سال گذشته این حساب تقریبا خالی شده است و حالا همان مجلسی که شریک دولت کودتایی در نابسامانی اوضاع مملکت است دادش درآمده که " دولت 12 میلیارد دلار را گم کرده است " و حاضر به پاسخ گویی هم نیست.
آنهم در شرایطی که بنا بر قانون، دولت موظف است همه ساله 20 درصد از درآمدهای نفتی کشور را به حساب صندوق واریز کند و موجودی این صندوق به صورت وام در اختیار بخش خصوصی و تعاونی قرار گیرد و یا در بازارهای بین المللی سرمایه گذاری شود.

علی لاریجانی در حالی سخن گفتن درباره رئیس دولت را بنا به گفته رهبری حرام می داند که میزان تخلفات و قانون شکنیهای دولت کودتایی دهم در تمام تاریخ 32 ساله پس از انقلاب بی سابقه است و به رغم همه قانون شکنیها و برداشتهای بی حساب و کتاب از بیت المال و فساد گسترده اقتصادی در بخش دولتی، مجلس شورای اسلامی تنها ترجیح می دهد که با سرپوش گذاشتن بر دزدیها و غارت اموال مردم توسط دولتمردان کودتایی، از مقابله با کودتاگران پرهیز کند تا مبادا پته خود نمایندگان هم توسط دولتیان روی آب ریخته شود.

نمونه بارز این مماشات و اهمال کاری را می توان در جلسه استیضاح وزیر راه مشاهده کرد. در جلسه استیضاح بهبهانی که بدون حضور وی و رئیس دولت کودتا برگزار شد، نمایندگان مخالف تنها زمانی پرده از سوءاستفاده های مالی وزیر راه دولت کودتا برداشتند که منافع سیاسی شان اقتضاء می کرد و تازه در این جلسه بود که مردم ایران فهمیدند " بودجه 12 سال آینده این وزارتخانه طی دو سال گذشته پیشخور شده است! " و جواد جهانگیرزاده، نماینده ارومیه در مجلس، میزان بودجه «پیش‌خور شده» در وزارت آقای بهبهانی را ۶۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده است.

بی انضابط ترین دولتها
علی لاریجانی در حالی بنا به گفته رهبری نمی خواهد پشت سر دولت حرف بزند که به گفته رئیس دیوان محاسبات که منتصب او است، دولت کودتایی دهم بی انضباط ترین دولت تمام دوران جمهوری اسلامی است. چنانکه در این باره عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس می گوید: " براساس گزارش تفریغ بودجه ۸۷ کل کشور که به تصویب کمیسیون برنامه و بودجه رسیده است، تخلف دستگاههای دولتی از قانون بودجه یاد شده ۳۳ درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته است. " و براساس گزارش تفریغ قانون بودجه ۱۳۸۷ بیش از ۷۲ درصد بندها در اجرای قانون بودجه دارای تخلف بوده که حاکی از عدم رعایت احکام بودجه است و فقط ۲۸ درصد از بندهای قانون بودجه توسط دستگاه‌های دولتی در آن سال رعایت شده است.
حرف زدن پشت بی انضباط ترین رئیس دولت تاریخ ایران که از سر اتفاق دولتش به مدد کودتا بر سر کار مانده حرام است و حرف زدن پشت سر رئیس دولت اصلاحات که با رای واقعی مردم انتخاب شده بود و در پرونده کاری اش هیچگونه فساد مالی و اداری به ثبت نرسیده مباح! چه در قاموس استبدادیان مهم نیست که شما دزد باشی یا نباشی، مهم این است که بله قربان گویی فریبکار و دروغگو باشی که همین خاصیت بله قربان گویی ات هم از سر فرصت طلبی و قدرت طلبی است. که استبداد و استبدادیان تحمل دزدی و دروغ و فریب و فساد را دارند، اما تحمل انتقاد و اعتراض و اندکی آزادی و احترام به حقوق دیگران را ندارند!