۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

دولت سقوط

77 نفر از مردم ایران کشته شده اند و صدا و سیما ترجیح می دهد اول سخنرانی رهبری را پخش کند. 77 نفر از 105 سرنشین یک فروند بوئینگ 727 ایران ایر در یک حادثه هوایی در حوالی ارومیه کشته شده اند و وزیر راه دولت کودتا می گوید: " الحمدالله تلفات کم است! " ( ایسنا، یکشنبه 19 دی ماه 1389 ). البته بهبهانی علت اصلی سقوط را نا مناسب بودن شرایط جوی و اشتباه خلبان عنوان می کند تا باز هم مثل همیشه این مرحوم خلبان باشد که در محکمه وجدان عمومی در جایگاه متهم بنشیند! و نه دولتی که سرتا پایش سقوط است و عامل سقوط.


وزیر راه یادش می رود که بگوید اتحادیه اروپا 6 ماه پیش از این پرواز هواپیماهای ایرباس 320، بوئینگ 727 و بوئینگ 747 که مجموعا دو سوم ناوگان هوایی ایران ایر را تشکیل می دهند را به دلیل ملاحظات مرتبط با ایمنی بر فراز اروپا ممنوع اعلام کرده بود ( بی بی سی انگلیسی، ششم جولای 2010 ) و این مسافران و خانواده های بخت برگشته ایرانی بودند که جان و زندگی شان قربانی ندانم کاریهای پیوسته مدیرانی شد که تنها هنرشان دیدن نوک بینی شان است.

وزیر راه و اصول ابتدایی پرواز
77 نفر از سرنشینان یک هواپیمای مسافری در ایران کشته شده اند و وزیر راه دولت کودتا هنوز نمی داند که بر اساس قوانین " ایکائو " صدور دستور پرواز به خلبان در شرایطی که اطمینان 100 درصدی از امنیت پرواز وجود ندارد، تخلف آشکار است و در شرایط جوی نامساعد دست کم فرودگاه مبداء می تواند از پرواز جلوگیری کند. دردناک اینجاست که وزیر دولت کودتا تقصیر را در این باره به گردن مردم می اندازد و می گوید: " مردم فشار مي‌آورند؛ هم اكنون هم دوباره مسافران مي‌خواهند يك فروند ايرباس را با فشار از فرودگاه مهر‌آباد به مقصد اروميه پرواز دهند. در حالي كه مي‌گويم من از آنجا مي‌آيم و هوا مساعد نيست اما مسافران بازهم درخواست پرواز دارند و كوتاه نمي‌آيند! " ( فردا، 20 دی 1389 ) و این تنها وزیر راه دولت کودتا نیست که برای پنهان کردن ضعفهای مدیریتی و بی سوادی فنی خود نعل وارونه می زند و جعل حقیقت می کند. این روزها انگار دروغ در دولت کودتا فضیلت است که معاون وزیر راه هم می گوید: " خلبان پیش از سقوط اعلام کرده بود که قصد بازگشتن به تهران را دارد. " ( خبرگزاری فارس، 19 دی ماه 1389 ) احمد مجیدی در حالی این حرفها را می زند که حسین حقیقی یکی از مسافران نجات یافته بوئینگ 727 ایران ایر به خبرنگاران می گوید: " خلبان گفت با بستن کمربندهایتان آماده فرود در ارومیه باشید! " ( ایرنا، 20 دی ماه 1389 ) به گفته این مسافر یکی دو دقیقه بعد از صحبت های خلبان، هواپیما اوج گرفت و " یک دقیقه بعد صدای شکستن بالهای هواپیما را شنیدیم و بلافاصله صدای ناله مسافران بلند شد و دیگر چیزی نفهمیدم. "

وزیری که به راحتی دروغ می گوید
77 نفر از هموطنان عزیزمان در یک حادثه هوایی کشته شده اند و وزیر راه دولت کودتا در برابر دوربینها حاضر می شود و در کمال خونسردی می گوید: "هنوز آمار سوانح هوایی ایران نسبت به متوسط حوادث جهان پائین است." و در برابر بهت و حیرت خبرنگاران ادامه می دهد که " این دومین حادثه با این وسعت در دو و نیم سال گذشته در کشور است که آمار بالایی محسوب نمی شود."

و دروغ تنها فضیلت دولتی است که بن مایه های حیات و مماتش تقلب است و نفاق. و گرنه آقای بهبهانی، بهتر از هر کس دیگر می داند که طی 26 ماه گذشته دست کم هشت حادثه هوایی در ایران رخ داده است که مهمترین آنها عبارتند از:

- انحراف هواپیمای مسافری ایلیوشین در مشهد و مرگ 16 نفر از مسافران آن در دومین روز مرداد ماه سال 1388.
- سقوط هواپیمای توپولوف در قزوین و کشته شدن 168 مسافر آن در بیست و چهارمین روز از تیرماه سال 1388.
- خروج هواپیمای آسمان از باند فرودگاه تبریز در پنجمین روز شهریور ماه سال جاری.
- سانحه آتش سوزی هواپیمای توپولوف در مشهد در چهارمین روز بهمن ماه سال 1388.
- فرود اضطراری دو هواپیمای مسافربری در مهرآباد در پنجمین روز از مردادماه سال 1388.
- سقوط یک فروند هواپیمای متعلق به ارتش در آخرین روز شهریور ماه سال 1388 و کشته شدن هشت سرنشین آن.
- نقص فنی یک هواپیمای مسافری ایران ایر در فرودگاه وین در بیست و دومین روز از مهرماه سال جاری، هنگام برخاستن از زمین.
- فرود اضطراری دو فروند هواپیمای مسافری ایران ایر در ترکیه به علت نقص فنی در چهارمین روز از شهریورماه سال جاری.

با وجود این، وزیر راه دولت کودتا به راحتی خوردن آب در برابر افکار عمومی و رسانه ها می ایستد و دروغ می گوید. چرا نگوید؟ وقتی دروغ در سرزمین من نه معصیت که فضیلت محسوب می شود و عالی ترین مقامات حکومتی هر روز و شب شان را با دروغ گویی و دروغ شنویی سر می کنند، چرا او برای گریختن از اتهام بی تدبیری دروغ نگوید؟ او که وزیر دولتی است که اساس بنیانش بر دروغ استوار است و جعل واقعیت.

ناوگان فرسوده یا اشتباه خلبان؟
77 نفر از سرنشینان یک هواپیمای مسافری در ایران کشته شده اند و هیچکدام از ارکان حاکمیت نمی خواهد به یاد بیاورد که عامل اصلی این سقوط نه اشتباه خلبان که فرسودگی ناوگان هوایی کشوری است که دولتمردان کودتاچی اش با ندانم کاریهای پی درپی دستاوردی جز تحریم و انزوا برای مملکتمان نداشته اند و سقوط هر باره هواپیماها در ایران علتی ندارد جز نامدیریتی و بی لیاقتی مدیرانی که از سر تخصص و مهارت برگزیده نشده اند و فرسودگی ناوگان هوایی که متوسط عمرش بالای 35 سال است.
77 نفر از مردم بی گناه کشور من کشته شده اند چون دولت کودتایی که داعیه مدیریت جهان را دارد، توان بازسازی ناوگان فرسوده و تحت تحریم هوایی کشور را ندارد و به سراغ هواپیماهای دست دوم و از رده خارج شده ای می رود که حتی اجازه پرواز در کشور سازنده شان را هم ندارند و نتیجه این می شود که هر سال باید شاهد خبر سقوط هواپیمایی و کشته شدن سرنشینان بی گناهی باشیم که تنها جرمشان اعتماد به نظامی است که هیچ ارزش و احترام و تعهدی برای حفظ جان شهروندان خود قائل نیست و پرداخت سالانه میلیون ها دلار به گروهای تندرو منطقه و خاصه خرجی های بیهوده دیگری از این دست را بر ترمیم ناوگان فرسوده هوایی اش ترجیح می دهد. آنهم در شرایطی که قیمت هواپیمای سقوط کرده تنها 45 میلیون تومان است!

دولت سقوط
کارشناسان هوایی دولت نهم و دولت کودتایی دهم را دولت سقوط هواپیما و مرگ شهروندان بی گناه ایرانی می نامند. چه آنها در پنج ساله گذشته در هر سال شاهد مرگ دهها تن از هموطنان ایرانی در فجایع هوایی بوده اند و مرگ 77 نفر از مسافران بی گناه هواپیمای بوئینگ 727 ایران ایر در ارومیه آخرین نمونه این بی کفایتی است. کافی است مروری بر آمارها داشته باشیم تا دستمان بیاید که دست کم 500 نفر از مردم ایران در سایه بی درایتی و نامدیریتی کودتاگران مستبد جان خود را در سوانح هوایی از دست داده اند.

در این میان البته نباید از قصور نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم به راحتی گذشت. چه آنها چنان درگیر زد و بندهای پیدا و پنهان لابی های قدرت شده اند که دیگر مجالی برای سئوال و استیضاح از وزیر بی کفایت راه دولت کودتا نمی یابند و مرگ 77 نفر از شهروندان ایران در حادثه هوایی ارومیه و کشته شدن 168 نفر از مسافران هواپیمای توپولوف شرکت هواپیمایی آسمان در سال گذشته و حادثه خروج قطار مسافربری تهران - مشهد در سال گذشته و افتضاح احداث خط آهن شیراز – اصفهان و ... بهترین دلیل برای استیضاح وزیری است که رد پای او در ماجرای اختلاس 300 میلیاردی محمود احمدی نژاد در ماجرای معروف به منوریل در زمان شهرداری تهران به خوبی قابل روئیت است. دریغا که این روزها آن چه در مجلس شورای اسلامی یافت نمی شود وکیل المله است!

هیچ نظری موجود نیست: