۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

دنیای مالیخولیایی دی‍کتاتوری مجنون

سخنان محمود احمدی نژاد در واپیسین روزهای دی ماه در خبرگزاری جمهوری اسلامی، مصداق بارزی از دنیای مالیخولیایی و متوهمانه دیکتاتور کوتاه قامتی است که از ذهنیتی بیمارگونه در رنج است. او در دنیای جنون زده خود آرزوی روزی را می کند که همه هفت میلیارد انسان روی کره خاکی به زبان پارسی سخن بگویند و در این باره در جمع مدیران خبرگزاری ایرنا می گوید: " ان‌شاءالله روزی فرا برسد که هفت میلیارد انسان ساکن در کره زمین زبان فارسی را بدانند و با توجه به درخواست گسترده کشورهای مختلف برای راه‌اندازی کرسی آموزش زبان فارسی، این موضوع امری عجیب نیست. " ( ایرنا، 28 دی ماه 1389 ) همین جملات شعارگونه روایتگر ذهنیت کسی است که آرزو دارد تمام مردم دنیا به یک زبان سخن بگویند. نگاهی روانشناسانه به همین چند جمله به ظاهر ساده، نشان می دهد که دیکتاتور کوچک هیچ علاقه ای به تکثر آراء و افکار دیگر مردمان ندارد و دلش می خواهد که همه به یک زبان و یک شکل سخن بگویند و راوی این سخنان چنان در دنیای تک بعدی و ساده انگارانه خود غرق است که حتی حاضر نیست از خود بپرسد، چطور ممکن است که مثلن بیش از یک میلیارد انسان ساکن در کشور چین زبان مادری خود را کنار بگذارند و به زبان پارسی سخن بگویند.

عقده استعماری
برخی معتقدند احمدی نژاد از ذهنیتی بیمار در رنج نیست و افکار او و دنیای غیر عادی که او در آن زندگی می کند، ناشی از یک بیماری چند هزار ساله ای است که بسیاری از مردمان کم سواد و ناآشنا به فضای واقعی هزاره سوم گرفتار آن هستند. دنیای مالیخولیایی اینان نشأت گرفته از عقده حقارتی است که در ضمیر ناخودآگاه برخی سرخورده از قرنها حقارت استعمارگران ، چون غده ای بدخیم جا خوش کرده است.

برای نمونه بد نیست به یاد بیاوریم سخنان او را در ۱۳ مرداد ۱۳۸۹ در شهر همدان که مدعی شده بود " انگلستان که جزیره کوچکی در غرب آفریقا است ... " و اینکه " انگلیسی‌ها کشتی و سلاح درست کردند و به کشوری مانند هندوستان حمله کردند و آن را تحت سلطه خود درآوردند که جمعیت و وسعتش ده برابر انگلیس است. "

این مثال و دهها مثال دیگر شاهدی بر این مدعاست که احمدی نژاد و تئوری پردازهایش، هر شب به رویای برپایی " امپراطوری بزرگ" برای حکومت به دنیا به خواب می روند و هر روز به سودای آن از خواب بر می خیزیند.

اما تئوری آنان، روایتی طالبانی و خشونت طلب از اسلامی است که 180 درجه در مقابل روایت معتدل و رحمانی اصلاح طلبان از اسلام نشسته است و سهل است که تملق و دروغ و چاپلوسی و عوامفریبی از خواص ماکیاولیستی جماعتی است که احمدی نژاد را بر کشید تا بازی قدرت را با حذف رقیب متعادل و معتدل خود، به دست این مار در آستین پرورش یافته، تمام و کمال برنده باشد. ماری که اینک به اژدهایی هفت هزار سر تبدیل شده است و مترصد لحظه ای تاریخی برای بلعیدن خدایگان خود لحظه شماری می کند.

رسالت دون کشیوت وار کودتائیان
در واقع احمدی نژاد و مرشد و مرادش، دنیا را هنوز از دریچه پوسیده لشکرکشیهای چند قرن گذشته می نگرند و بر آنند که فتح جهان، رسالت عظمایی است که تاریخ بر گرده آنها گذاشته و در این راه بساط تئوری بافی و حرافی بر عهده اسفندیار مشایی است و آنکه پرخاش می کند و دون کیشوت وار در برابر دشمنان خیالی زاویه می گیرد، احمدی نژاد است و ملات فکری این جماعت ملغمه ای است از سفسطه های بیمارگونه ذهنی پریشان که به امامت امامی غائب اقامه نماز می کند که تنها دیندارانی از جنس رحیم مشایی قادر به درک حضور حضرتش هستند!

و عجبا که همین اسفندیار رحیم مشایی که در دستگاه کودتایی دولت، جلال و جبروتش تا آن حد است که احمدی نژاد او را پیامبر حی و حاضر نامیده است، چنان در تب اساطیری ایران باستان و " پارسی گرایی " می سوزد که بعد از این همه گدایی، شب جمعه اش را گم می کند و نعل وارونه می زند و در همایش هفتمین مجمع استادان زبان و ادبیات فارسی مدعی می شود که " زبان فارسی زبان اول مکتب اهل بیت عصمت و طهارت است. " ( خبرگزاری ایلنا، 28 دی ماه 1389 ) او که در تالار علامه امینی دانشگاه تهران و در برابر اساتید پارسی سخن می گفته ادامه می دهد که " امروز اگر این اعتقاد وجود دارد که ایرانیان به دلیل پیروی از مکتب اهل بیت به بالاترین دستاوردها رسیدند، بخشی از آن مرهون زبان است چرا که ایران، تشیع و اسلام به فردوسی بدهکار هستند."

و البته راوی این سخنان همان کسی است که پیش از این در همایش ایرانیان خارج از کشور گفته بود: " ماموریت ما این است که به دنیا بگوییم اسلام ایرانیان متفاوت است " و مدعی شده بود که بر معرفی «مکتب ایران» به دنیا «اصرار» دارد.

همین چند مثال البته برای اثبات فقر علمی و دانش کم عمق شخصیت های دولت کودتا کافی است تا بدانیم که دیگران برای سرکوب اصلاح طلبان دست به دامان چه فرومایگانی شده اند.

در فضای ذهنی کودتاگر کوچک نشسته بر اریکه قدرت، جهان جز به جبهه حق و باطل تقسیم نمی شود و در این فضای معیوب ذهنی، او یک تنه همچون پهلوان اساطیری در صف مقدم جبهه ای ایستاده است که جولانگاه دلاوریها و شکست ناپذیریهای خود او است. احمدی نژاد در همان سخنرانی اخیرش در خبرگزاری ایرنا با بیان اینکه امروز جهان عرصه تقابل دو نگاه و دو آرمان است، می گوید: " ملت ایران در خط مقدم جبهه حق و حقیقت در دنیا است." و هر اهل خردی می داند که منظور نظر کودتاگر کوچک از" ملت ایران " در تمام سخنرانیها و مصاحبه هایش شخص خودش است.

در همین دنیای بیمارگونه ذهنی است که او با ارائه تعاریفی فکاهی از پدیده های بشری، ( که به جدی ترین وجهی از دهان احمدی نژاد خارج می شود ) سراغ مدیریت جهانی را می گیرد. مثلاً در همین نشست اخیر با مدیران ایرنا در تعریف لطیفه مانندی که از خبر ارائه می دهد می گوید: " شاید بعد از انسان که مهمترین موضوع آفرینش است، خبر مهمترین موضوع به شمار بیاید زیرا همه رفتارها و اندیشه ها بر اساس خبر شکل می گیرد . "

برای اهل نظر البته ذکر این نکته که دیکتاتور کوچک سرزمین من تنها تهمت پراکنی، دروغ پردازی و پرده دریهای غیراخلاقی علیه منتقدان و معترضان و همچنین مدح و ثنا و عوام فریبی های نخ نما و باسمه ای از خود ایشان را خبر می داند، تکرار مکررات است. چنانکه دیدیم برای معاونت مطبوعاتی ارشاد، فردی را بر سرکار گذاشت که درک و تعریفش از خبر، چیزی جز تملق گفتن و دروغگویی و نیرنگ نبود. فراموشمان نباید بشود که در تمام پنج سال گذشته عرصه خبر و اطلاع رسانی در ایران، در حصاری از رکود و سکوت و رخوت برای رسانه ها و زندان و داغ و درفش و شکنجه برای روزنامه نگاران، به اسارت رفته است و سقوط 700 پله ای همین خبرگزاری جمهوری اسلامی، به روایت آمار و ارقام، و بحران کمبود مخاطب برای روزنامه ایران و رسانه های طرفدار دولت کودتا، بهترین گواه برای تشریح نوع نگاه استبدادیان به مقوله خبر و خبرگزاری در ایران است.

هیچ نظری موجود نیست: