۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه

ببرهای مرده روسی و کلاه گشاد هسته ای

حکایت مرگ ببر سیبری در باغ وحش تهران در دی ماه سال جاری، یکی از صدها مثال وضعیت تراژیک و اسفبار مدیریت در ایران است. حکایت مرگ آن ببر، روایتی دست اول از نحوه تعامل دولت نامشروع کودتا با دیگر کشورهای جهان بویژه روسیه و چین در اختیارمان می گذارد تا شاهد بسته شدن چشمهای غیرت و تعصب ملی به روی زیاده خواهی های اجانب و دادن امتیازات بی حد و حصر برای پر کردن خلاء مشروعیت در اریکه قدرت سردمداران دولت کودتا باشیم.


کافی است مروری دوباره به افشاگریهای رئیس باغ وحش تهران درباره نحوه آورده شدن ببر روسی به ایران داشته باشیم تا دستگیرمان شود که روسها چه کلاهی بر سر ملتمان گذاشته اند. که دولت کودتا برای بدست آوردن مشروعیت نداشته اش به چه حقارتهایی که تن نمی دهد!

کلاه روسی
در تمام پنج سال گذشته احمدی نژاد و اعوان و انصار استبدادی اش تلاش فراوانی کرده اند تا با به کارگیری عوامفریبانه ترین شیوه های باسمه ای و نخ نما شده، خود را وطن پرست و ملی گرا جا بزنند. از جانبداریهای ساده انگارانه احمدی نژاد در وصف کوروش کبیر گرفته تا برپایی جشن و پای کوبی به میمنت بازگشت سنگ نوشته فرمان کوروش به ایران و درخواست جشن ملی به بهانه تولد آن پادشاه باستانی و ... جملگی شواهدی هستند که به اصرار دولتیان کودتاچی بر هویت ملی و ایرانی مان گواهی می دهند.

حال آنکه با بالا رفتن اندک ذره ای از پرده مخملین پیش رو صحنه مدیریت در کشور، می توان به عمق بی خردی و ناتدبیری این جماعت، بویژه در منازعات بزرگ دیپلماسی ، و از جمله در ماراتن نفس گیر به سرانجام رسیدن پروژه برنامه اتمی ایران پی برد.

در این میان اما شنیدن درد دلهای رئیس باغ وحش تهران، شواهد دست اولی از ناآشنایی دولتیان کودتاچی از امور پیش پا افتاده دیپلماسی و مملکت داری و امتیازدهی های بی حد و حصر آنان به دولتهای چین و روسیه برای فریفتن افکار عمومی به دست می دهد و احادیث مفصلی می توان از آن خواند برای این مجمل.

در دهمین روز از دی ماه سال جاری معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست، مرگ یک قلاده ببر نر سیبری در اثر بیماری در باغ وحش ارم تهران را تایید کرد. محمد باقر صدوق با اعلام این خبر‌ به رسانه ها گفت: مرگ این ببر نر سیبری در اثر شیوع یک بیماری که در باغ وحش ارم تهران بروز کرده، رخ داده است.
این ببر در پی امضای تفاهمنامه همکاری میان دو کشور ایران و روسیه وارد کشور شده بود و دولت ایران در ازای دریافت یک جفت ببر سیبری می بایست دو پلنگ ایرانی ماده را تحویل روسیه می داد. این ببرها قرار بود تا برای اجرای " طرح احیای ببر منقرض شده مازندران" در پناهگاه حیات وحش میانکاله در شرایط نیمه اسارت نگه‌داری شوند. بماند که براساس روایات دست اول مدیران همین دولت نامشروع، اصلاً پناهگاهی برای شیرهای روسی آماده نشده بود و همه چیز در حد همان حرف و شعاری بود که نقل کلام استبدادیان است.
هشت ماه پس از ورود ببرها به تهران، ناگهانی خبری تمامی کارشناسان محیط زیست ایران را شوکه کرد. ببر سیبری در اثر بیماری مرده بود. امری که در حیات وحش ایران بی سابقه است. قریب دوهفته پس از این حادثه، حالا مدیر باغ وحش ارم تهران به سخن آمده و پرده از ذلیلی و حقارت مدیران دولت کودتا در مواجه با همتایان روسی خود برداشته است.

آقای الهامی در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی با انتقاد از مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست کشور گفته است: " آنها نباید بدون بررسی کارشناسانه و نیز در نظر گرفتن شرایط محیطی کشور پیشنهاد روسیه را برای مبادله پلنگ ایرانی با ببرهای روسی می‌پذیرفتند. " او ادامه داده: " متاسفانه هیچ بررسی برای سلامتی ببرهای روسی انجام نشده بود و پس از آنکه ببرها به کشور وارد شدند، مسئولان محیط زیست تازه به این فکر افتادند که این حیوانات را کجا نگه‌داری کنند."

آقای الهامی گفته: " احتمال می‌رود مسئولان کشور روسیه از بیماری این ببر اطلاع داشتند اما چیزی نگفته‌اند و با آگاهی، حیوان مریض را مبادله کرده اند. باید پیش از مبادله ببر سیبری آزمایشات مخصوص انجام می‌شد و همزمان با آمدن این حیوانات به کشور آزمایشات سلامتی از ببرها گرفته می‌شد. ببرهای روسی شناسنامه نداشتند و کسی هم برای این مهم اصرار نکرد. "

مدیر باغ وحش ارم تهران افزوده: " هنگامی که ببرها از روسیه مبادله شدند به ایران گفته شد ببر ماده روسی باردار است؛ در حالی که پس از گذشت چندین ماه متوجه شدیم این حیوان باردار نبوده است."

به گفته آقای الهامی : "‌ با آمدن ببرهای سیبری دو قلاده شیر آنقدر زجر کشیدند تا مردند. قرار شد این حیوانات برای مدت کوتاهی در خوابگاه دو قلاده ‌شیر آفریقایی که ساختمان محصوری است نگه‌داری شوند بنابراین مجبور شدیم دمای هوا را بسیار خنک نگه داریم تا ببرها با مشکل مواجه نشوند. این مهم سبب شد تا شیرها زجر بکشند. بطوریکه این حیوانات نتوانند شب تا صبح از سرما بخوابند و آنها تلف شدند؛ چرا که به هوای گرم عادت داشتند." این اظهارات در حالی از سوی مدیر باغ وحش تهران بیان می شود که یک ببر روسی نیز هشت ماه پیش، بر اثر ابتلا به بیماری مشمشه در باغ وحش ارم تلف شد.

تور هسته ای
مصائبی که ببرهای روسی بر سر شیرهای ایرانی آورده اند، مشتی است نمونه خرواری از بی کفایتی ها و ناتدبیری های دولتی که مشروع نیست و تلاش می کند تا با دادن امتیازات فراوان به دولتهای قدرتمند، آب رفته را به جوی بازگرداند و خلاء نامشروع بودن خود را پر کند. امری که البته دستاوردی جز تحمیل حقارتهای بیش از پیش و مردم ایران ندارد. و این دقیقن همان نکته ای است که میرحسین موسوی در بیانیه شماره 9 خود به خوبی آن را تبیین و پیش بینی می کند. آنجا که می نویسد: " از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر می‌برد و اکثریتی از جامعه، که اینجانب نیز یکی از آنان هستم، مشروعیت سیاسی آن را نمی‌پذیرد. دولتی با پشتوانه‌های ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بی‌تدبیری، قانون‌گریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیم‌گیری و تدوام سیاست‌های ویرانگر اقتصادی نداریم، و بیم آن می‌رود که بر اثر ضعف‌های بی‌شمار ذاتی و عارضی‌اش در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیفتد. "
امری که میرحسین موسوی در سال گذشته پیش بینی کرده بود، حالا در پروژه هسته ای در حال رخ دادن است و دولتی که با هزینه کردن میلیاردها دلار از جیب بیت المال و دادن خفت بارترین امتیازات به قدرتهایی نظیر روسیه و چین و برزیل و ترکیه و ونزوئلا و پر کردن جیب آنها با فروش نفت و گاز ارزانی که ثروت نسلهای آینده ایران به شمار می رفت، ادعای ایستادگی در برابر " دشمن " را داشت و قطعنامه های شورای امنیت را " کاغذ پاره " می دانست و وضع تحریمها را " به نفع مردم و کشور "، حالا وا داده است و پا پس کشیده و می خواهد " تور هسته ای " برگزار کند و دریغا که رفقا و شرکای تا خرخره سیراب از منافع اقتصادی ناشی از بی سیاستی دولت نامشروع کودتا، حتی حاضر نیستند در این مضحکه دیپلماسی نقشی ایفا کنند و به دولتی که تا دیروز با غرور در برابر افکار عمومی " جواب کردن بازرسان آژانس انرژی اتمی " را " تو بوق " می کرد و حالا به ناگهان درها به روی همگان گشوده، می گویند: " بازدید سفرای بعضی از کشورهای عضو آژانس از این مراکز نباید جایگزین دیدار مرتب بازرسان شود! و از آن خفت بارتر موضع کشورهای طرف مناقشه با ایران در پرونده هسته ای است که اصلاً وقعی به دعوتنامه دولت کودتا برای برگزاری تور هسته ای نگذاشته اند.
بطوریکه اتحادیه اروپا که از جمله گروه‌های دعوت شده به این بازدید بود، اعلام کرد که چنین بازدیدی یک اقدام تخصصی در حیطه وظایف آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است و این اتحادیه در آن شرکت نخواهد کرد و ایالات متحده چنین سفری را «یک سفر سحرآمیز و افسانه‌ای» خواند که نمی‌تواند کمکی به اجرای تعهدات بین‌المللی تهران کند و بریتانیا نیز اعلام کرد که «یک دیدار کاملاً کنترل شده از تأسیسات دستچین شده نخواهد توانست ضمانت‌های لازم را به جامعه جهانی ارائه کند.»

و این همان راهی است که امثال صدام حسین رفتند و چون متوجه شدند که خطر جدی است و " این تو بمیری، از آن تو بمیریها " نیست، حالا از آن طرف بام افتاده اند و هنوز نشست استانبول برگزار نشده، زمزمه ها و پچپچه ها حکایت از آن دارد که دولت کودتا بار دیگر قصد کرده تا با فرو آوردن سر و تحمل تحقیر، امتیازات بسیاری را از جیب ملت خرج بی اعتباری خود کند. چنانچه احمدی نژاد در سخنان خود در نشست سران اکو در ترکیه نیز به تغییر فاز " تقابل به تعامل " اشاره کرده بود و معلوم نیست در این تغییر فاز قرار بر دادن چه امتیازاتی است. کسی چه می داند، شاید قرار است همان بلایی که بر سر شیرهای ایرانی آمد و نصیبی جز ماندن جنازه ببرهای بیمار روسی برای ایرانیان نداشت، قرار است در ماجرای هسته ای رخ بدهد! باید منتظر بازیهای خام دستانه مستبدان نامشروع ماند.

هیچ نظری موجود نیست: