۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

امان از دستت ای مقام معظم برتری!

دو بیمار بی پول را در تهران و کنار بزرگراه رها می کنند و می روند.
امان از دستت ای مقام معظم برتری!
چهار پناهنده ایرانی در انگلستان لب خود را دوخته اند تا مبادا به ایران بازپس فرستاده شوند.
مقام از دستت ای امان معظم که مقام از تو برآید از دستت!
یک پناهنده ایرانی در هلند خودش را به آتش می کشد و می میرد تا مبادا به ایران بازپس فرستاده شود.
فغان از تو برآید ای مقام! که امان  تو می دهی!
یک ایرانی در بوشهر از شدت فقر و نداری به آتش می کشد و کک کسی هم گزیده نمی شود.
امان از دستت ای مقام معظم!
فاطمه کروبی به علت شدت بیماری از زندان خانگی به محلی نامعلوم منتقل می شود!
امان از دستت!
یازده زندانی در زندان رجایی شهر دست به اعتصاب غذا زده اند و کسی صدایش در نمی آید.
امان از دستت!
در سوریه صدها نفر به دخالت ماموران رژیم ایران کشته می شوند و هیچ مسلمانی در ایران صدایش هم در نمی آید!
امان از دستت!
از دستت!
محمد سیف زاده خبرش می رسد که در زندان حفاظت اطلاعات سپاه در ارومیه بازداشت است.
معونت از آن توست! آه الحاکم تکاثر!
چه این دویدن و بلعیدن ما راست بس!
از بازداشت احمد زیدآبادی بیشتر از 700 روز می گذرد و روزنامه نگاران اصلاح طلب جشن روزنامه تازه تاسیس مشایی را می گیرند.
فغان از دستت از مقام معظم!
محمد نوری زاد در زندان تن به توبه نامه نمی دهد و مجروح می شود و روزنامه نگاران اصلاح طلب جشن روزنامه تازه تاسیس مشایی را می گیرند.
امان از دستت!
...

66 روز از حصر میرحسین می گذرد و کک کسی هم گزیده نمی شود!
66 روز از حصر مهدی کروبی می گذرد و کک کسی هم گزیده نمی شود!
آی گلادیاتورها بتازید بر جرس!
آی گلادیاتورها برینید بر ارس!
آی گلادیاتورها بخندید برصفا!
آی گلادیاتورها بگریید بر وفا!

هیچ نظری موجود نیست: