۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه

عکسی دردناک از دستگیری کودکی که به جرم دزدی توسط پلیس تحقیر شده است

خودتان عکس را ببینید و به مدال افتخارات نیروی انتظامی جمهوری اسلامی بیافزائید که کودکی چنین کم سن و سال را به جرم دزدی دستگیر کرده اند و برای نشان دادن اقتدار خود، چشمانش را بسته اند و گردن آویزی از حقارت بر گردنش آویخته اند! این هم یکی دیگر از کرامات سلطان خامنه ای است که نیروی پلیسش نمی دانند جای این کودک میان بزرگسالان نیست و این کودک به جای زندان، تربیت نیاز دارد!


کودک از سر قضا نامش امید است و چنین تحقیری را شاید حتی به خواب هم نمی دید. مثل خود ما که امیدمان دستگیر شد و سپس تحقیرش کردند! نیروی پلیسی که تنها قدرتش دستگیری کودکانی از این دست است، باید هم که از دستگیری قاتلان و جانیان اصلی این سرزمین وا بماند!

۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه

به دنبال سخنان تازه احمدی نژاد، مشایی از زندان آزاد شد!

دلیل اظهارات تند محمود احمدی نژاد و تهدید خامنه ای و حامیانش توسط وی ، موضوع پنهان مانده دستگیری اسفندیار رحیم مشایی  بوده است.
اصل ماجرا چنین است که صبح امروز و در پی دستگیری اسفندیار رحیم مشایی توسط ماموران نهادهای امنیتی محمود احمدی نژاد طی مصاحبه ای در حاشیه جلسه هیئت وزیران، اعلام می کند « موضع دولت در برابر فشارهاي كه وارد مي‌شود، همچنان سكوت است چرا‌كه كشور نيازمند وحدت و همدلي است اما كابينه خط قرمز است و مجموعه اين اقدام‌ها كاري سياسي براي فشار به دولت است.
به دنبال انتشار متن سخنان وی در خبرگزاریهای ایران، اسفندیار رحیم مشایی به سرعت آزاد می شود.  این موضوع را احمدی نژاد  به طور تلویحی نیز اعلام می کند و در گفتگوی امروزش با رسانه ها با ابراز اميدواري از اين كه روند فعلي متوقف شده و نيازي نباشد وي وارد عمل شود، می گوید: « در خصوص اتهاماتي كه به همكارانش در دولت وارد مي‌كنند، با رئيس قوه قضائيه مذاكره كرده است.
فراموش نباید کرد که در ایام فاطمیه نیز مشایی چند بار مورد بازجویی قرار گرفته بود و برخی منابع از دستگیری قریب الوقوع بقایی خبر می دهند!

احمدی نژاد دوباره قهر کرده و خانه نشین شده است

از تهران خبر می رسد که محمود احمدی نژاد در پی دستگیری چهار نفر از مدیران ارشد دولت کودتایی اش از یک سو و احتمال قریب الوقوع دستگیری حمید بقایی و اسفندیار رحیم مشایی باز راهی نارمک شده است و به نشانه مخالفت با سیاستهای سلطان خامنه ای و حامیانش علیه وی و یاران نزدیکش خانه نشینی اختیار کرده است.
این در حالی است که منابع خبری امروز به نقل از رئیس دولت کودتا نوشتند که وی در حاشيه جلسه امروز هيئت وزيران در جمع خبرنگاران گفته: موضع دولت در برابر فشارهاي كه وارد مي‌شود، همچنان سكوت است چرا‌كه كشور نيازمند وحدت و همدلي است اما كابينه خط قرمز است و مجموعه اين اقدام‌ها كاري سياسي براي فشار به دولت است.
وي تصريح كرده: موضع ما سكوت بوده و همچنان سكوت است اما اگر بخواهند به اين روند ادامه دهند، مسائل را با مردم در ميان مي‌گذارم و به وظايف قانوني خود در اين خصوص عمل مي‌كنم.
احمدی نژاد با ابراز اميدواري از اين كه روند فعلي متوقف شده و نيازي نباشد وي وارد عمل شود، گفت كه در خصوص اتهاماتي كه به همكارانش در دولت وارد مي‌كنند، با رئيس قوه قضائيه مذاكره كرده است.
این در حالی است که تا کنون چندین تن از نزدیکان و منصوبان مشایی رییس دفتر احمدی نژاد بازداشت و بازجویی شده اند و روز گذشته خبر از احتمال دستگیری بقایی بود.
در عین حال رابرت فیسک روزنامه‌نگار مشهور بریتانیایی که در تهران به سر می‌برد گزارش تازه‌ای از آخرین تحولات ایران داده است.
وی در یادداشتی که در روزنامه ایندیپندنت منتشر شده، می‌نویسد: محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران مرد غیر قابل پیش‌بینی ولی متدینی است، او ممکن است ظرف روزهای آینده به دلیل افزایش بحران سیاسی داخلی ایران که شدیدتر از تحولات پس از انتخابات ایران شده است، مجبور به استعفا شود. بحرانی که به دلیل نزدیکی بسیار احمدی نژاد به معاونش اسفندیار رحیم مشایی به وجود آمده تا به آن جا که به اختلافات عمیق با رهبر ایران آیت الله سید علی خامنه‌ای منجر شده است. اختلافاتی که پس از برکناری حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران و مخالفت رهبر ایران با این برکناری به وجود آمده است.

خبر خوب: هفته نامه شهروند امروزاز هفته آینده منتشر می شود!

این خبری است که فیس بوک شهروند امروز آنرا تائید کرده. بنا به خبر نوشته شده در صفحه این هفته نامه در فیس بوک هفته‌نامه شهروند امروز كه پیش از این با سردبیر محمد قوچانی منتشر می‌شد و توانسته بود مخاطبان زیادی را جذب كند بعد از رفع توقیف از دو ماه پیش فعالیت جدی خود را برای انتشار مجدد آغاز كرده است.
شهروند امروز كه توانست ژانر جدید و متفاوتی را وارد مطبوعات كشور كند و الگوی بسیاری از مجلات بعد... از خود شد توسط حمید عطریانفر، برادر محمدعطریانفر اداره می‌شود.
این هفته‌نامه در دوره جدید فعالیت خود به سردبیری رضا خجسته رحیمی و بدون حضور محمد قوچانی از شنبه روی دكه‌های مطبوعاتی قرار خواهد گرفت.

برای دوست خوبم رضا خجسته رحیمی آرزو می کنم که راه و رسم حرفه ای را به بده بستانهای سیاسی پشت پرده ترجیح ندهد و مثل همیشه حرفه ای و منطقی و معتدل به راهش ادامه دهد!

۱۳۹۰ تیر ۷, سه‌شنبه

660 نوزاد طی سه ماه گذشته در اثر آلودگی هوای تهران جان دادند!

این روزها حال و هوای همه ما دست اندرکاران رسانه چنان سیاسی شده است که چشممان را عمداً یا سهواً بر روی برخی خبرهای مهم بسته ایم. نمونه اش خبر جان دادن 660 نوزاد بی گناهی است که طی سه ماه گذشته در اثر آلودگی هوا در تهران جان داده اند و داد از نهاد هیچ کداممان هم بر نیامد که نیامد!
در این باره روزنامه شرق نوشته: « 660 نوزاد تهراني در سه ماهه اول سال فوت شده‌اند. بر اساس اخبار به دست آمده از تعداد آمار افراد متوفي و دفن شده در بهشت زهراي تهران در سه ماه فصل بهار امسال 660 نوزاد تهراني در اين گورستان به خاك سپرده شده است. اين آمار نشان مي‌دهد، فروردين‌ماه امسال تعداد 249، ارديبهشت 213 و خرداد 198 نوزاد تهراني در اين گورستان بزرگ دفن شدند.
اين در حالي است كه بر اساس آمارهاي اعلام شده از سوي رييس سازمان ثبت احوال استان تهران، ميانگين تولد در پايتخت در بهار امسال 308 تولد در شبانه‌روز و 12 مورد در هر ساعت بوده است. احمد قشمي به شرق گفت: بر اين اساس در خرداد ماه امسال در حدود 9 هزار و 240 واقعه تولد در شهر تهران به ثبت رسيده است.
بر اين اساس تعداد وقايع تولد تهران در اين سه ماه 27هزار و 700 مورد بوده كه از اين تعداد 660 نفر فوت كرده و تنها در بهشت زهرا به خاك سپرده شده‌اند.
دكتر اسماعيل صادقي، فوق‌تخصص اطفال در رشته بيماري‌هاي عفوني درباره علت‌هاي احتمالي اين مرگ و مير به روزنامه شرق گفته: «  دو سال اول زندگي، عفونت‌ها بيش از هر عامل ديگري مي‌توانند موجب مرگ كودكان باشند، در تهران نيز آلودگي شديد هوا عامل اصلي و مستعد‌كننده بروز اين عفونت‌هاست. به نظر مي‌رسد اين آمار بالا بي‌ارتباط با آلودگي هوا نباشد.»
دكتر صادقي مي‌افزايد: «علاوه بر عفونت‌ها، مشكلات تغذيه‌اي مانند سوءتغذيه، ناهنجاري‌هاي مادرزادي و ناراحتي‌هاي قلبي و تنفسي و غيره هم در افزايش مرگ و مير نوزادان بي‌تاثير نيست.»
چندي پيش وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي از كاهش شاخص مرگ نوزادان به 12 مورد از هر يك هزار تولد در كشور خبر داده بود، بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهاني مرگ‌ومير نوزادان يك شاخص بهداشتي است كه از تقسيم تعداد مرگ‌وميرهاي نوزادان كمتر از يك‌ساله در طول يك سال به نوزادان زنده متولد شده در همان سال به دست مي‌آيد و حاصل آن در هزار ضرب مي‌شود. اين شاخص نشان مي‌دهد كه در ازاي هر هزار نوزاد زنده متولد شده در يك سال چند نفر از آنها پيش از يك‌سالگي مي‌ميرند.

مدیر حوزه دانشگاه خواجه نصیر از تبدیل دانشگاههای ایران به حوزه علمیه خبر داد!

اگر این خبر حقیقت داشته باشد، که ظاهرن دارد، باید فاتحه علم و اندیشه و تکنولوژی را در ایران خواند! معاون فرهنگی وزیر علوم در حالی چندی پیش از بخشنامه ‌ایجاد حوزه ‌‌علمیه در دانشگاهها خبر داده بود که امروز حجت کاشفی  در دانشگاه خواجه نصیر اعلام کرده است دانشجویان این دانشگاه و 27 دانشگاه دیگر می توانند همزمان در دوره های اسلامی تحصیل کنند.
مدیر حوزه دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در گفتگو با خبرنگار مهر از آغاز به کار حوزه علوم اسلامی دانشجویی در این دانشگاه خبر داد و گفت: دانشجویانی که علاقه به تحصیلات حوزوی دارند می توانند همزمان با تحصیلات دانشگاهی در این دوره ها شرکت کنند.
کاشفی از راه اندازی این مرکز در 27 دانشگاه کشور نیز خبر داد و در ارتباط با شرایط شرکت در دوره های تحصیلات حوزوی اسلامی در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی اظهار داشت: دانش آموختگان و دانشجویان می توانند از هر زمانی که می توانند اعلام آمادگی کنند و با شروع ترم تحصیلی در کلاسهای حوزوی که روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هر هفته برگزار می شود، شرکت کنند.
وی ادامه داد: این کلاسها برای دانشجویان هزینه ای ندارد و هر دانشجو می تواند با دریافت 66 واحد درسی در 6 ترم این دوره را به پایان برساند و در هر ترم 11 واحد به دانشجویان ارائه می شود.
به گزارش مهر، معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم نیز پیش از این از بخشنامه به دانشگاه‌ها برای تقویت و ایجاد حوزه‌های علمیه دانشجویی خبر داد و گفت: استان‌های سمنان، آذربایجان شرقی و مرکزی به تازگی طرح ایجاد حوزه‌های علمیه دانشجویی را تکمیل کرده‌اند و اجرایی می کنند.
غلامرضا خواجه سروی در گفتگو با خبرنگار مهر از توسعه حوزه های علمیه دانشجویی به عنوان تدبیری برای ارتقای دانش دینی دانشجویان خبر داده و گفته بود: اعتقاد داریم اگر دانشجویان در زمینه مباحث دینی از آموزش کلاسیک برخوردار شوند در بینششان تأثیر می گذارد.
به این ترتیب باید مجلس ختم علم و دین و تخصص و پیشرفت و تکنولوژی را در سرزمینی که روزگاری سرآمد علم و فلسفه و هنر بود را به زودی برگزار کرد!

۱۳۹۰ تیر ۶, دوشنبه

جعفر پناهی از بازداشت مهناز محمدی مستند ساز خبر داد!

۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

افشاگریهای فارس ادامه دارد: خودروی احمدی نژاد با پول پنج پروژه ملی خریده شد!

افشاگریهای نیروهای امنیتی با چراغ سبز خامنه ای ادامه دارد. در آخرین نمونه از این دست افشاگریها، خبرگزاری اطلاعاتی، امنیتی فارس به نقل از علی اصغر پرهیزکار مدیر عامل  دستگیر شده منطقه آزاد اروند نوشته است: « برگزاري نمايشگاه خودروهاي مدرن و كلاسيك با برگزاري مزايده نمايشي فروش خودروي شخصي رئيس‌جمهور يكي از شاهكارهاي جريان انحرافي در منطقه آزاد اروند بود به طوري كه طبق برآوردهاي به عمل آمده براي اجراي اين پروژه تقريباً اعتبارات پنج پروژه عمراني كليدي منطقه آزاد اروند به طور كامل تعطيل شد تا امكان تامين هزينه‌هاي هنگفت اين نمايشگاه مسئله‌دار فراهم شود.
وي اضافه كرد: معرفي برنده اين مزايده اساساً صوري بوده و در واقع ابهامات زيادي در اين خصوص وجود دارد علاوه بر آن پرهيزكار با اختصاص اعتبارات بسيار زياد و با سنبل‌كاري ساختمان اين نمايشگاه را ظرف مدت 57 روز آماده كرد تا زمينه اجراي پروژه‌هاي انحرافي و فريبنده خود تحت عنوان برگزاري نمايشگاه‌ها فراهم كند.
اين منبع ادامه داد: مديرعامل بازداشت شده منطقه آزاد اروند به بهانه تعجيل در احداث ساختمان نمايشگاه‌ها، بسياري از بخش‌هاي ساختمان نمايشگاه‌ها را خارج از قوانين برگزاري مناقصات رسمي احداث كرد. »
حالا معلوم می شود که چرا احمدی نژاد تحمل دیدن قیافه مصلحی را در هیئت دولت کودتایی اش ندارد. وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی بد داره زیرآب دیکتاتور کوچک را می زند، بد!

خبرگزاری فارس: کشف اسناد شاه دروغ بقایی بود!

استبدادیان بد جوری به جان هم افتاده اند. حالا خبرگزاری فارس که همیشه توپخانه چکمه پوشان سلطان خامنه ای بوده است در آخرین پرده برداری از دروغهای احمدی نژاد و یارانش نوشته خبر داده که کشف اسناد از کیف شاه در کاخ موزه نیاوران با طراحی حمید بقایی بوده است.
این خبرگزاری می نویسد « شایعه كشف اسناد از كیف شاه در كاخ نیاوران با طراحی حمید بقایی برای انحراف افكار عمومی از سخنان جنجالی وی درباره تركیه صورت گرفت.
این در حالی است که سال گذشته خبری مبنی بر اینكه چمدان حاوی اسناد محرمانه جنگ جهانی دوم و برخی نامه‌نگاری‌های وزارت خارجه مربوط به قبل از انقلاب در خودروی رولزرویس شاه پیدا شده، توسط علیرضا مقیمی مدیر وقت كاخ موزه نیاوران اعلام شد.
در آن زمان صداوسیما و رسانه‌های مختلف توسط مقیمی برای پوشش این خبر عجیب به محل كاخ موزه نیاوران دعوت شدند و مانور رسانه‌ای فراوانی روی این موضوع داده شد.
اما اخبار واصله حاكی از آن است كه علیرضا مقیمی مدیر وقت كاخ موزه نیاوران كه بعدها به عنوان مدیرعامل منطقه آزاد ارس منصوب و چند روز پیش نیز دستگیر شد، در اولین اظهارات خود پس از دستگیری گفته است: شایعه كشف اسناد از كیف شاه در كاخ نیاوران با طراحی حمید بقایی برای انحراف افكار عمومی از سخنان جنجالی وی درباره تركیه صورت گرفت.
یکی هم پیدا نشده بپرسد آقایان کودتاچی استبدادی نشسته در خبرگزاری فارس چطور شد که حالا که قافیه تان به تنگ آمد یاد چنین دروغگویی افتادید و از کجا معلوم که مابقی مواردی که دولت کودتایی مطرح کرده مثل نتیجه انتخابات دروغ ساخته و پرداخته مشایی و احمدی نژاد نباشد و شما که این همه دروغ درباره آنها می دانستید تا الان چرا سکوت اختیار کرده بودید؟

من و نخستین کنسرتم با گیتار!


AHMAD JALALI FARAHANI


AHMAD JALALI FARAHANI

اینها عکسهایی از نخستین کنسرت من با ساز گیتار است که در دانمارک اتفاق افتاد. در ولایت یولند! البته چند قطعه سه تار هم در این برنامه نواختم! جای شما حسابی خالی!

عکسی از یک نامه محرمانه، رئیس سازمان زندانها: زندانیان بیمار را به بیمارستان نفرستید

این عکس ، تصویری اسکن شده از نامه ای است که از سوی مدیرکل زندانهای استان تهران به روسای تمامی زندانها به صورت محرمانه ارسال شده است. در این نامه رئیس زندانهای استان تهران خطاب به تمامی روسای زندانهای تهران و حومه، نوشته است: « با توجه به گرانی دارو و بالا بودن هزینه های درمانی، لازم نیست زندانیان را برای مداوا به بیمارستانهای خارج از زندان بفرستید! »
من فکر نمی کنم این عکس و این نامه فتوشاپی و دست ساز باشد. با این همه عاقلان دانند.

زن مربی خارجی تیم ملی فوتبال می تواند به استادیوم آزادی برود اما زنان ایرانی نه!

یاداشت اخیر مسعود بهنود خواندنی است. یاداشت اخیر مسعود بهنود نشان می دهد که او هم عصبانی است. بالاخره خون او هم که ملایمت و میانه روی شهره است به جوش آمده.
با این همه در مقاله اخیر بهنود که مثل همیشه خواندنی و دوست داشتنی است، نکته ها گفته شده درباره مربی خارجی تیم ملی فوتبال که عین به عین برایتان نقل می کنم.
استاد روزنامه نگاری و روزنامه نگاران داخلی و غربت نشین در یاداشت اخیرش از این خبر می دهد که احمدی نژاد سه نفر را مامور کرده تا به عنوان بادی گارد زن " کی روش " سر مربی پرتغالی تیم ملیهمراه او باشند تا مبادا برای حجابش گیر اراذل و اوباش خامنه ای بیافتد.
او همچنین از اجازه ویژه برای زن سر مربی پرتغالی تیم ملی فوتبال جهت تردد در هر زمان که دلش خواست به استادیوم فوتبال و محل تمرین تیم ملی فوتبال خبر می دهد.
بهنود می نویسد: « پنج سال است کاری نيست که احمدی نژاد نکرده باشد. شايد فقط برای اين بچه نرقصيده باشد، هر چه دکتر و مهندس بچه محل و دوست و همکيسه و همريش داشته به ميدان آورده. هر چه خواسته اند فراهم کرده. هممانند خود را که از سوی ديگر دنيا آمده بود لباس ورزشی پوشانده و به محل تمرين برده، شوخی ها کرده، وعده ها داده، از خزانه غيب نفت ۱۲۰ دلاری گشاده دستی ها کرده، از چين و ماچين مربی آورده،. سه نفر را گذاشته تا مراقب باشند کسی به همسر مربی تيم ملی نگويد روسريت را بکش پائين ضعيفه. و مراقب باشد که اگر او هوس کرد به محل کار شوهرش برود کسی نگويد ورود زن به ورزشگاه ممنوع است. اما توپ در دروازه نمی رود. چرا که توپ به فرمان دروغ و آمار غلط کاری نمی کند. با طلسم و جادو هم حالا معلوم شد که نمی توان تيم را به المپيک فرستاد.
علت اصلی اين است که اين کار برنامه ريزی می خواهد با ماست مالی و سرهم بندی شدنی نيست مثل استاديوم هائی است که شريکان آقای علی آبادی ساختند و وای اگر در يک زمان باران آيد و مسابقه ای بزرگ در آن جا برپا باشد. مثل راه آهن شيراز به اصفهان است، مثل مونوريل هاست، مثل بنگاه های زودبازده است و مثل ميليون تومان ها که بايد به نوزادان داده می شد. اما فوتبال اميد ما گوشت فاسد را با چنگال آورد جلو چشممان.
شادان از بخت بايد بود چون خطر اين بود که توپ گرد بچرخد، داور نبيند، تيم رقيب شب خوب نخوابيد باشد و تيم اميد ما راهی المپيک شوند. که اگر می شد الان گوش فلک را رجزهای آقای جوانفکر پر کرده بود. سرمقاله روزنامه دولت آماده بود که اين سربلندی را با آخرين بار – سی و شش سال قبل - مقايسه کند و ميان سطورش چشمکی و عشوه ای هم برای هواداران سلطنت که ما اين آخوندها را انکار می کنيم وگرنه قدر خدمات اعليجضرت را می دانيم. »

پناهندگی گزارشگر معروف خبرهای جنجالی برنامه 90 در انگلستان!

دبیر سابق سرویس ورزشی اداره کل پخش اخبار صدا وسیما که افشا کننده «تخلفات مالی» حجت‌الاسلام علی‌پور، دبیر ستاد منشور اخلاقی فدراسیون فوتبال بود در انگلستان به سر می برد و در گفتگویی که با رادیو فردا داشته، اعلام کرده است که دیگر قصد بازگشت به ایران را ندارد.
امیر خسروجردی می‌گوید بین سال‌های ۱۳۷۸ تا ۸۸ در شبکه‌های خبر و جام جم سیما با عناوین گزارشگر ورزشی و جانشین سردبیر و تهیه‌کننده فعالیت کرده است.
او در گفتگو با مهدی رستم پور گفته است: « به جرات می‌توانم بگویم بیش از ۹۰ درصد از نیروهای مشغول در سازمان صداوسیما ازمخالفان سرسخت نظام هستند که بالاجبار و به خاطر گذران زندگی مجبور به کار شده‌اند.»
یکی از جنجالی‌ترین گزارش‌های دوران کار خسرو جردی پرده برداشتن از سوءاستفاده‌های مالی فراوان در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان بوده است.
او در گفتگو با رادیو فردا می گوید: « لیدرهایی که توسط فدراسیون به آلمان اعزام شده بودند در مصاحبه با من گفتند که حجت‌الاسلام علی‌پور به آنها دستور داده بلیت‌های بازی‌ها و پیراهن‌های مربوط تیم ملی فوتبال ایران را به فروش برسانند. خودم از نزدیک دیدم که بلیت‌هایی که باید رایگان در اختیار متقاضیان ایرانی قرار می‌گرفت را به دستور همین مقام روحانی ۱۲۰۰ یورو در بازار سیاه می‌فروختند. از آن پس بود که تصمیم به حذف بنده گرفتند. اتهام تخریب دولت احمدی‌نژاد و اتهام دلالی و اتهام ضد ولایت فقیه و غیره را به من زدند. چندین بار به حراست صداوسیما که به گمان من کمتر از وزارت اطلاعات نیست احضار شدم. شغلی که با هزار زحمت وعشق وعلاقه به دست آورده بودم را از دست دادم. متاسفانه سازمانی که زیر نظر مستقیم رهبری اداره می‌شود، اکثر کارمندانش از حق بیمه واستخدام بی‌بهره هستند. من به عنوان نیروی برنامه‌ای در صدا وسیما مشغول بوده و از هیچ حقی برخوردار نبودم. پس از اخراج از سازمان هیچ حقی به من تعلق نگرفت. چندین بار به اداره به اصطلاح گزینش که فقط برای نابود کردن نیروهای توانمند ساخته شده احضار شدم و بیش از ۱۰۰ صفحه برایم گزارش‌های متعدد نوشتند. از قبیل متهم بودن به وطن‌فروشی و حتی آرزوی حمله آمریکا به ایران!»
مشروح این گفت و گو را توصیه می کنم بخوانید، تا کمی درباره پشت پرده ورزش ایران بیشتر بدانید.
 

معاون اقتصادی وزارت صنایع هم دستگیر شد!

سریال دستگیری مدیران احمدی نژاد ادامه دارد. درست در روزی که محمود احمدی نژاد از دیدار با سلطان خامنه ای، خودداری کرد، یکی دیگر از نزدیکان محمود احمدی نژاد دستگیر شد.
در این باره سایت آفتاب نیوز به نقل از آینده نوشته است: « افشین روغنی معاون اقتصادی و امور بین الملل وزارت صنایع ومعادن امروز دستگیر شده است.
روغنی كه پس از استعفای محرابیان عملا بخش عمده وزارت صنایع را اداره می كرد مهرماه 1387 از سوی محرابیان بعنوان معاون اقتصادی این وزارتخانه منصوب ویك ماه بعد با ادغام معاونت بین الملل وزارت صنایع در معاونت اقتصادی به مهره كلیدی این وزارتخانه تبدیل گردید.
افشین روغنی كه پس از بركناری محرابیان وبا ادغام وزارت صنایع در بازرگانی در پست خود باقی مانده بود ارتباط نزدیكی با اسفندیار رحیم مشایی رییس دفتر احمدی نژاد داشت.
به نوشته این سایت پس از دستگیری‌های اخیر اعترافاتی مبنی بر نقش روغنی در فعالیتهای اقتصادی جریان انحرافی صورت گرفته است كه در راستای تحقیقات درباره این موضوع روغنی دستگیر شده است.
این دستگیری در حالی اتفاق افتاد که رئیس دادگستری آذربایجان شرقی از بازداشت مدیرعامل منطقه آزاد ارس خبر داده بود.  مالك ‌اژدر شریفی در این باره گفته است: علیرضا مقیمی مدیرعامل منطقه آزاد ارس توسط مجتمع قضایی كارمندان دولت بازداشت شد. 

رها شدم پریدم!

رها شدم پریدم
از مرز شب گذشتم.
رفتم به سوی خورشید،
به آزادی رسیدم.
حالا وقت ستاره،
دلم پر از امید است.
در ظلمت شب من،
ثانیه ها سپید است.


Photo by: Ahmad Jalali Farahani

۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

اعتصاب کنندگان، در راهروی دادسرای اوین نماز جماعت خواندند!

خبر رسیده که اعتصاب کنندگان، در راهروی دادسرای اوین نماز جماعت خوانده اند، نظم زندان به هم ریخته و زندان بانان را این حرکت آنها مستاصل شده اند. ابتکار عمل پشت آن میله ها در دست عزیزان ماست، نتیجه مستقیم کنش موثر همین است . چه این اعتصاب ادامه یابد چه شکسته شود که در صورت شکسته شدن فشارها بر عزیزان ما بیشتر خواهد شد. پایه های نظم آهنین آن ها لرزیده.
ما بیرون در این زندان بزرگتر چه می کنیم؟حکومت ظالم با نمایش راحتی خیال و با برگزاری دوباره ی کارناوال مبارزه با بی حجابی به جان شهروندان افتاده،ما چه می کنیم؟
دیروز پیام محمد جواد مظفر این بود:"همه تلاشهای ما برای سر افرازی شماست!غاصبهای این کشور صفرند!استوار باشید"
ما برای سرافرازی آن عزیزان چه می کنیم؟

۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

حال پنج نفر از زندانیانی که اعتصاب غذا کرده اند وخیم است

از زندان اوین خبر می رسد که عبدالله مومنی، محسن امین زاده، ابوالفضل قدیانی، مهدی کریمیان اقبال و بهمن احمدی امویی در هفتمین روز اعتصاب غذای خود در بند ۳۵۰ با مشکلات شدید جسمی مواجه شده اند و برای دریافت کمک های پزشکی به بهداری زندان اوین منتقل شده اند.آنها در اعتراض به جان باختن هاله سحابی و هدی صابر از زندانیان سیاسی همین زندان از یک هفته پیش دست به اعتصاب غذا زده اند.
در همین حال سایت کلمه خبر داده است که محسن امين زاده و ابوالفضل قديانی دو تن از زندانيان اعتصابی، در مدتی که از حبس آنها می گذرد،دچار بيماريهای قلبی وعروقی شديدی بوده اند.خانواده های اين دو زندانی مسوليت هر گونه اتفاقی را بر عهده مسوولان امنيتی و قضايی دانسته اند.به نوشته سايت کلمه، به غير از اين پنج تن ،حال جسمانی ساير زندانيان اعتصاب کننده نيز وخيم گزارش شده است.علاوه بر اين دوازده نفر، شش زندانی ديگر سياسی محبوس در رجايی شهر کرج نيز ، از چندروز پيش در همبستگی با زندانيان اوين در اعتصاب غذا به سر می برند. 

ترانه جدید گروه کیوسک در حمایت از 12 زندانی اعتصاب کننده در اوین!

اینجا دو تا ویدئو هست. یکی از آن گروه  The Band. یکی هم از برو بچه های کیوسک. البته بچه های کیوسک این کار را در حمایت از 12 زندانی اعتصاب کننده خوانده اند. من هر دوی ویدئوها رو برای شما می گذارم. راستش اجرای کیوسک را خیلی بیشتر پسندیدم!






دم آرش سبحانی و گروه کیوسکش گرم!

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

ملک زاده بالاخره بازداشت شد

یک روز پس از اعلام انصراف مجلس از استیضاح صالحی وزیر امور خارجه دولت کودتا بواسطه برکناری ملک زاده، خبرگزاری فارس از دستگیری وی خبر داده است.
دستگیری ملک زاده را می توان نخستین گام جدی اصولگرایان حامی سلطان خامنه ای برای دستگیری مشایی تلقی کرد. جدال اقتدارگرایان و کودتاچیان به لحظات نهایی نزدیکتر می شود.
دبیر شورای عالی ایرانیان خارج از کشور چندي پيش از سوي علي‌اكبر صالحي وزير امور خارجه به سمت معاونت مالي و اداري اين وزارت‌خانه منصوب شد كه اين انتصاب با واكنش نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي روبه‎رو شد و وزير امور خارجه را در آستانه استيضاح قرار داد.
وزارت اطلاعات نيز طي نامه‌اي به وزير امور خارجه صلاحيت ملك‌زاده براي تصدي مسئوليت جديد را رد كرد.

ملك‌زاده با گذشت چند روز استعفاي خود را به وزير امور خارجه تقديم كرد. با پذيرش استعفاي وي از سوي علي‌اكبر صالحي موضوع استيضاح وزير امور خارجه نيز منتفي شد.

حمله دهها تن با سلاح سرد به بیمارستان هاشمی نژاد مشهد

مملکت سلطان خامنه ای این روزها شاهد اخباری است که آدمی را به سرزمین گنگسترهای فیلمهای اسکورسیزی می برد. نمونه اش خبری است که سایت جرس داده است.
این سایت به نقل از روزنامه خراسان نوشته : « به گزارش روزنامه خراسان جمعه 26 خرداد در پی انتقال دو فرد مجروح در اثر ضربات چاقو به بخش جراحی بیمارستان هاشمی نژاد مشهد ، 150 تن از اراذل و اوباش وابسته به این دو تن به بیمارستان هاشمی نژاد مشهد حمله كرده و 4 ساعت فضای بیمارستان را متشنج كردند. مهاجمان به ضرب و شتم كادر پزشكی بیمارستان پرداختند و با سلاح سرد كادر بیمارستان را تهدید كردند.
علی رغم حضور 4 ساعته این افراد در بیمارستان هاشمی نژاد و برهم زدن آرامش این بیمارستان، هیچ نیروی پلیس در این بازه در بیمارستان حاضر نشد.‏
گفتنی است در حالیكه روزنامه خراسان ‏در روز دوشنبه گزارش مفصلی با تیتر "چهار ساعت وحشت و اضطراب در پی حمله مهاجمان چاقو به دست به بیمارستان هاشمی نژاد مشهد" در این رابطه منتشر كرده بود ، این گزارش از وبسایت این روزنامه بلافاصله حذف شد. پس از حذف این گزارش از وبسایت روزنامه خراسان ، فرمانده نیروی انتظامی مشهد در گفتگو با این روزنامه از حضور تنها دو نفر فرد مجروح در این حمله خبر داده است.
 فرمانده انتظامی مشهد در همین زمینه به خراسان گفت که اسماعیل و حسین- ش ۲ بیمار بودند که گویا در رابطه با موضوع جراحی و ترخیص یکی از آنان، با پزشک و پرستار بیمارستان مذکور درگیر شدند.
در روزهای 22 ، 25 و 30 خرداد و همزمان با فراخوان راهپیمایی اعتراضی سبزهای مشهد صدها مامور پلیس ، یگان ویژه ، یگان امداد ، امنیتی و لباس شخصی با حضور در میادین آزادی ، احمد آباد ، فلسطین ، تقی آباد ، فلكه برق ، راهنمایی و خیابان های وكیل آباد ، باهنر ، آزادشهر ، ملك آباد ، احمد آباد راهنمایی ، سجاد و معلم شهر مشهد فضایی شبیه حكومت نظامی اعلام نشده در اكثر خیابان های مركزی مشهد حاكم كرده بودند.

۱۳۹۰ تیر ۱, چهارشنبه

زهرا یزدانی، روزنامه نگار و دختر صاحب امتیاز و مدیرمسئول روزنامه عصر اقتصاد بازداشت شد

من نمی دانم دلیل این بگیر بگیرهای دوباره نیروهای امنیتی چیست و چرا آنها دست از سر ما روزنامه نگاران و عکاسها بر نمی دارند!
پس از دستگیری مریم مجد، که تنها جرمش خبرنگار ورزشی بودن است، اینبار به سراغ زهرا یزدانی خبرنگار روزنامه عصر اقتصاد رفته اند و او را بازداشت کرده اند.



زهرا يزداني دیروز 31 خرداد ماه در منزل خود بازداشت شده است.
صبح روز سه شنبه 31 خرداد ماه ماموران امنيتي با ورود به منزل اين روزنامه نگار وي را بازداشت كرده و با تفتيش منزل وي ، لوازم شخصي او را... نيز ضبط كرده اند.
درباره دليل بازداشت این روزنامه نگار هنوز اطلاعي در دست نيست و وي تا اين لحظه با خانواده خود تماسي نداشته است.
ين روزنامه نگار از شاگردان محمدعلي طاهري، محقق ايراني و بنيانگذار طب هاي مكمل "فرادرماني" و "سايمنتولو‍ژي" است كه از ماه گذشته براي سومين بار توسط نيرو هاي امنيتي بازداشت شده و در اعتصاب غذا به سر ميبرد.
يزداني خبرنگار روزنامه عصر اقتصاد بوده و در حوزه هاي اقتصادي و اجتماعي فعاليت مي كرد. پدر وي سيف الله يزداني صاحب امتياز و مدير مسئول روزنامه عصر اقتصاد است

افشاگری سفیر سابق ایران: جمهوری اسلامی در مکزیک نمایشگاه پورنو برگزار کرده است!

اسفندیار رحیم مشایی که این روزها به شدت مورد حمله حامیان سابق احمدی نژاد و دشمنان حاذق او قرار گفته از سوی سفیر سابق جمهوری اسلامی متهم شده است که در مکزیک نمایشگاه پورنوگرافی برگزار کرده است.
در این باره سایت آفتاب به نقل از قدیری ابیانه می نویسد: « وقتی در اردیبهشت سال 1386 به عنوان سفیر عازم ماموریت مکزیک شدم روزهای پایانی یک نمایشگاه عظیم آثار تاریخی ایران با استقبال گسترده مردم در موزه آنتروپولوژی (مردم شناسی) مکزیک که مهمترین موزه این کشور است روبرو شده بود. بیش از یک میلیون نفر از این موزه دیدن کردند و موفقیتی بسیار بزرگ محسوب می شد. آقای مشایی رئیس سازمان گردشگری و میراث فرهنگی نیز در افتتاحیه این نمایشگاه شرکت کرده بود.
مطبوعات با آب و تاب فراوان آن را منعکس ساختند و عکس های بزرگی از آن را منتشر می کردند. موزه های دیگری نیز در مکزیک و در سایر کشورها خواستار برگزاری آن شدند. قرار شد در شهر پوئبلای مکزیک نیز این نمایشگاه برگزار گردد. »
به گفته وی موزه بر دوران قبل از اسلام تاکید داشت و آثار آن دوران را گرد آوری نموده بود و تقریبا از آثار دوران اسلامی خبری نبود. لیکن آنچه تعجب و تاسف مرا بر انگیخت تعداد قابل توجهی از آثار مستهجن تاریخی بود که در بین این آثار دیده می شد. این مجسمه ها آشکارا و بی شرمانه به اندام های تناسلی مردان و زنان پرداخته بود و در یک مورد نیز معاشقه عریان مرد و زنی را ترسیم می کرد. این مجسمه ها چیزی جز آنچه در ادبیات امروز دنیا صنعت پورن خوانده می شود نبود. قلم از ذکر جزییات این مجسمه ها و انتشار تصاویر آن شرم دارد اما تصاویر آن موجود است. »
قدیری ابیانه ادامه می دهد: « برخی از روزنامه های مکزیکی به عنوان یک سوژه نادر در مورد ایران، یک صفحه کامل خود را به نمایش این اثار غیر اخلاقی اختصاص داده بودند. گویا هدف سازنده این آثار که به نظر می رسد از عقده های جنسی و روانی در عذاب بوده است، صرفا تمرکز بر عورت ها بوده است. مجسمه هایی که از یونان به ایران منتقل شده اند و یا در دورانی خاص تحت تاثیر فرهنگ رومی توسط فردی خاص ساخته شده است و به هیچ وجه نمادی از فرهنگ محجوب و اخلاق مدار ایرانی نیست. »
او در بخش دیگری از این افشاگری بی سابقه می گوید: « روز افتتاح با حضور آقای بقایی قائم مقام وقت سازمان گردشگری و میراث فرهنگی برای افتتاح نمایشگاه رفتیم. با کمال تعجب دیدم نه تنها مجسمه ها حذف نشده بلکه در دو طرف درب ورودی نمایشگاه ایران به نحوی قرار گرفته که اولین چیزی که از این نمایشگاه می بینند مجسمه های آن مرد و زن برهنه با عورت های برجسته است. خونم به جوش آمد. در حضور بقایی به مدیر کل موزه ملی گفتم من حساب تو (...) را خواهم رسید و به بقایی گفتم از این لحظه من به سازمان گردشگری و میراث فرهنگی، به آقای مشایی و به شما اعلام جنگ می کنم. بچرخ تا بچرخیم! »
بامزه است! مسابقه بر سر خراب کردن مشایی و بقایی کار را به کجاها که نکشانده! امروز و فرداست که حکایات جالبتری را از دزدیها و سرقت اموال عمومی مفاسد اخلاقی آقایان هم بشنویم! دور باطل تولید دشمنان هرزه نفوذ کرده به عالی ترین روس مدیریتی در جمهوری اسلامی گویا پایانی ندارد!

۱۳۹۰ خرداد ۳۱, سه‌شنبه

این عکس عکاسی است که به جرم عکاسی دزدیده شده است!

مریم مجد گم شده است! به همین راحتی! حتی راحت تر از آن. برای عمالان استبداد هیچ چیزی دشوار نیست. کشتن و دزدیدن روزنامه نگارها و خبرنگارها که سهل است، مادران عزادار را هم از عزاداری منع می کنند و از آن هم شقی تر، جنازه قربانیانشان را می دزدند و شبانه دفع می کنند و برایش اشک تمساح هم می ریزند. اینها همه از بصیرت سلطان خامنه ای است.
به این عکس نگاه کنید. این عکس عکاسی است که به جرم عکاسی دزدیده شده است. عکاسی که احتمالاً تا چند روز دیگر خبر ارتباطش با سی آی ای و موساد خواهد آمد.
این عکس از مریم مجد در استادیوم آزادی گرفته شده است.در حین ارتکاب جرم! این عکس حتمن به پرونده مریم مجد وصله خواهد شد تا مردم بدانند او چه جنایتکاری است! این عکس را به خاطر بسپارید!
اراذل سلطان خامنه ای اجازه همه کاری را دارند. آدم دزدی که سهل است!

افزایش معضل بارداری زیر سن در میان دختران کار در ایران!

گزارش خوبی می خواندم از نرگس رضایی که افتخار معرفی اش به عرصه مطبوعات را داشته ام. نرگس شاعر است اما روزنامه نگاری می کند. ساکت و بی سر و صدا. در گزارشی که از او در روزنامه همشهری به چاپ رسیده نکته دردناکی هست که دل هر ایرانی را به درد می آورد.
در این گزارش امان الله قرایی مقدم جامعه شناس از افزایش بی سابقه معضل بارداری زیر سن در میان دختر بچه های موسوم به کودکان کار در ایران، خبر می دهد.
این جامعه شناس به نرگس گفته است: « که تحقیقات بسیاری در مورد کودکان کار انجام داده می‌گوید در بررسی‌هایی که به‌تازگی او و دوستانش انجام داده‌اند اغلب کودکان کار دچار انحرافاتی شده‌اند که در پسران این انحرافات به‌صورت رد و بدل کردن مواد‌مخدر و در دختران به‌صورت روابط نامشروع بوده است و این روند در حال افزایش است؛ به گونه‌ای که امروزه نسبت به گذشته دامنه این انحرافات بین این کودکان افزایش یافته و ما دختران کم و سن و سال کار را داریم که باردار شده‌اند. »
او می‌گوید: در حال حاضر در تهران 35هزار کودک کار و خیابانی داریم که به انواع مشاغل کاذب می‌پردازند و تکدی‌گری، کارواش خیابانی و واکسی از جمله این مشاغل است که تعداد زیادی از کودکان کار به آن مشغول هستند. هر چند تعداد افراد بزرگسال در آن کم نبوده و هستند بزرگسالانی که به مشاغل کاذب می‌پردازند اما بیشتر این گروه کودکان هستند که در معرض انواع آسیب‌های اجتماعی قرار دارند. از دیدگاه این آسیب‌شناس، کودکان‌کار عامل و معلول آسیب‌های بسیاری هستند و نه‌تنها خود از نظر ابتلا به انواع بیماری‌ها و آسیب‌ها در معرض خطر هستند بلکه متعاقبا مشکلاتی را برای جامعه به‌وجود می‌آورند؛ مشکلاتی که کارشناسان امور آسیب‌های اجتماعی در قالب مشکلات روانی و رفتاری دسته‌بندی می‌کنند و بر این باورند که بروز مشکلات روانی و رفتاری در کودکان کار یکی از مهم‌ترین آسیب‌هایی است که تحت‌تأثیر برخی عوامل به‌وجود می‌آید. آنها شدت این مشکلات را در کودکانی که در سنین کم توسط افرادی سودجو مورد بهره‌کشی قرار گرفته‌اند بیشتر از بزرگسالانی می‌دانند که به‌دلیل فقر و بیکاری بدون واسطه وارد مشاغل کاذب شده‌اند.
این هم از برکات حکومت سلطانی سید علی خامنه ای!

۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

ماموران امنیتی امروز پدر ندا را بر سر قبر دخترش به جرم عزاداری کتک زدند

در دومین سالگرد کشته شدن ندا آقا سلطان و در حین برگزاری مراسم یاد بود سالگشت کشته شدن وی ماموران امنیتی پدر او را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
هاجر رستمی مطلق، مادر ندا آقا سلطان که برای حضور در مراسم بزرگداشت ندا ساعتی پیش بر سر مزار دخترش حاضر شد، در گفت و گویی با صدای آمریکا عنوان نموده که ماموران امنیتی او را از گریه کردن بر سر مزار ندا، منع کرده اند و نیروهای انتظامی با پدر ندا درگیری فیزیکی پیدا کرده اند.
در این فیلم مادر ندا حادثه امرو را شرح می دهد:

قبله نماز در کازرون اشتباهی بود!

جواد حیدریان، از آن خبرنگارهای قابلی است که افتخار دبیری اش را داشته ام. از آن خبرنگاران سمج و وسیع اندیشی که در آینده بسیار از او خواهید شنید، اگر البته حاشیه های مزاحم بگذارند. حالا گزارشی از او در روزنامه اعتماد چاپ شده است که نه تنها خواندنی است که عمق فاجعه را در سرزمین من نشان می دهد و نوری است بر تاریکی هایی که ما کمتر آنها را می بینیم.
او این بار در روزنامه اعتماد از جنجال تغییر قبله در شهر معروف کازرون نوشته  که بخشهایی از آن را با هم اینجا می خوانیم:
« ماجراي تغيير 10 تا 15 درجه‌يي قبله در شهر كازرون در حالي از سوي حوزه علميه و امام جماعت اين شهر با مطالعه‌يي پنج ماهه مورد تاييد قرار گرفته و از شهروندان خواسته شده خانه‌هاي خود را رو به قبله قرار دهند كه اخترشناسان معتقدند چنين تغييري از ديدگاه نجوم اساسا امكان‌پذير نيست.
تغيير جهت قبله در شهر كازرون موضوع پيچيده‌يي است كه اوايل سال گذشته از سوي هيات امناي مسجد‌النبي اين شهر مطرح شد. اتفاقي كه نشان‌دهنده تفاوتي ساده اما عميق بين جهت قبله اين مسجد با ديگر اماكن مذهبي شهر بود.
حجت‌الاسلام‌‌و‌المسلمين صحرايي، رييس حوزه علميه‌ كازرون بعد از آنكه موضوع تمايل به راست قبله يكي از مساجد در محافل مختلف پيچيد در اين باره گفته كه «جلساتي در حوزه‌ علميه و بعضا با حضور امام جمعه محترم كازرون برگزار شده و مساله تعيين دقيق قبله اين شهر بررسي شد و كار گروهي جهت اين امر تشكيل شده است.
پنج ماه پس از اعلام اين شائبه در شهر مذهبي كازرون با نظارت دفتر امام جمعه شهر و حوزه علميه تمامي تلاش‌ها براي بررسي وضعيت قبله و همينطور احتمالات شرعي كار مطالعاتي به اتمام رسيد و بر اساس آن اعلام شد بايد قبله شهر 10 تا 15 درجه به سمت راست تمايل پيدا كند. رييس حوزه علميه كازرون در اين باره گفته كه با توجه به قدمت مساجد كازرون و عدم دسترسي به دستگاه‌هاي تعيين جهت قبله و اينكه زمان شاخص طبيعي فقط دو روز در طول سال است و براي ساخت يك مسجد مردم معطل آن دو روز نمي‌شده‌اند لذا قبله را به صورت تقريبي و نه دقيق معين مي‌كرده‌اند بنابراين اختلاف درجه هم در اكثر مساجد چيزي در حدود 10 الي 15 درجه است البته برخي مساجد تا24 درجه هم اختلاف داشته‌اند!
با اين حال رضا مرادي غياث‌آبادي، اختر باستان‌شناس در اين باره به «اعتماد» مي‌گويد: تغيير جهت قبله در واقع تغيير مختصات يك مكان روي زمين است و تغيير جهت قبله تا اين اندازه بر اساس شاخص‌هاي زماني كاملا غير ممكن است و حداكثر تغييرات مختصات ناشي از جابجايي پوسته زمين آن هم در بازه زماني 1400 سال حداكثر مي‌تواند «يك صدم» درجه باشد. اين منجم معتقد است يك دقيقه قطبي نيم درجه تغيير را نشان مي‌دهد و يك درجه تغيير زماني معادل 12 هزار سال طول مي‌طلبد و با هيچ شاخص در دسترس بشر اين تغيير قابل اندازه‌گيري و شناسايي نيست و تعيين چنين تغييري به نظر مي‌رسد چندان مبناي علمي ندارد. از سوي ديگر به گفته حجت‌الاسلام صحرايي، روند تعيين دقيق قبله از پنج راه و روش صورت گرفته است كه ابتدا با قبله‌نماهاي متعدد و سپس با قطب‌نماهاي دقيق و نيز جي‌پي‌اس جهت قبله بررسي و نتيجه همه اين دستگاه‌ها يكي اعلام شده است.
وي تاكيد كرده كه علاوه بر سه دستگاه فوق از مركز مطالعات و پژوهش‌هاي فلكي و نجومي درجه دقيق قبله كازرون دريافت و با نتايج قبلي كاملا يكسان بود باز هم كارگروه راضي نشده و منتظر روز هفتم خرداد شده كه از شاخص طبيعي كه مورد تاييد مراجع تقليد بوده، استفاده كنيم در چند مسجد كازرون شاخص نصب شد و جالب اينكه با نتايج چهار وسيله قبلي همسو و يكسان بود پس از اين جريان كارگروه علم به جهت دقيق قبله را پيدا و نتيجه را اعلام كرد و چون از 5 راه مذكور جلو رفتيم و نتيجه همه يكسان بود احتمال اشتباه داده نمي‌شود.
اين عالم حوزه دين تاكيد مي‌كند كه قطعا نمازهاي مردم صحيح بوده و هيچ اشكالي ندارند. اگر كسي دقيق به جهت قبله علم يقيني داشته باشد آنگاه نمي‌تواند از آن منحرف شده و نماز بخواند كه اين فرض براي مردم در آن زمان نبوده است. اما هم‌اكنون كه علم به جهت قبله ايجاد شده شرعا كسي نمي‌تواند نمازش را در غير جهت تعيين‌شده بخواند.
جهت دقيق قبله كازرون 235/16 درجه انحراف از شمال است كه هر فرد بايد آن ‌را براي ساختمان و منطقه خود معيار قرار داده و جهت قبله را در مسجد- منزل و... معين كند. اين تغيير جهت قبله اتفاق نادري است كه بايد بيش از اين مورد مطالعه عالمان حوزه نجوم قرار گيرد.
رييس حوزه علميه كازرون معتقد است: «اين تغيير جهت در مورد روستاها نيز صدق مي‌كند البته با توجه به وسعت شهرستان از جهت جغرافيايي ممكن است مقدار بسيار كمي در روستاها متفاوت باشد كه از نظر فقهي حداكثر تا3 درجه انحراف مشكلي ايجاد نمي‌كند. نتيجه اينكه جهت ساختمان‌ها با توجه به نقشه خيابان- كوچه و خود ساختمان متفاوت است لذا نمي‌توان براي تمام ساختمان‌ها يك درجه معين را براي تمايل به سمت راست تعيين ‌كرد. از اين رو هر شخصي بايد قبله ساختمان خود را تعيين كند.»
دم جواد گرم با این گزارش حرفه ای اش!

خبر خوب: عمادالدین باقی آزاد شد

در میان همه خبرهای بدی که این روزها می شنویم. این یکی خبری خوب است که عماد الدین باقی آزاد شده است. به امید آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی که تنها گناهشان آزادگی است.
عمادالدین باقی در دی ماه سال 1388 و پس از درگذشت آیت الله العظمی منتظری راهی زندان شده بود. تنها به جرم پخش فیلم مستندی از او و آیت الله منتظری که از بی بی سی فارسی پخش شده بود. یادم هست زمانی که زندان بودم، فیلمبردار این فیلم هم مظلومانه در زندان بود و برای اینکه ربطش بدهند به جاسوسی سی آی ای شکنجه می شد!
گرچه این خبر، خبر خوبی بود و خبرهای خوب دیگری هم در راه است! اما خبر بد این است که مهدی اقبال یکی دیگر از زندانیان سیاسی جای خود را به عمادالدین باقی برای اعتصاب غذا علیه شهادت هاله و هدی داده است. به امید آزادی همه زندانیان سیاسی!

هویت زن قربانی تجاوز گروهی در کاشمر بر ملا شد!/ دادستان کاشمر: متجاوزین 50 نفر بوده اند نه 15 نفر

تلخ است. بخدا برخی خبرها تلختر از زهر است. بخوانید متن گفته های زنی که قربانی نامردی مردانی است که بویی از شرف و انسانیت و ناموس نبرده اند! زنی که نامش منیره است، زن جوان کاشمری که چندی پیش مورد تجاوز دسته‌جمعی اراذل و اوباش قرار گرفته بود. او حالا در گفتگو با خبرنگار «نسیم» جزئیات تکان‌دهنده‌ای از این حادثه را تشریح می کند.
منیره می گوید: شوهر من اعتیاد دارد و چند سالی است که من و دو فرزندم را به حال خود رها کرده‌ است. مدتی است که با مرد سالم و متشخصی آشنا شده‌ام و بخاطر کمکهایی که به من می‌کرد به او اعتماد کردم. در تاریخ دوم اردیبهشت ماه امسال به همراه این مرد و در حال بازگشت از محل کار به خانه بودیم. محل کار من مشرف به روستای قوژد است. در حالی‌که در بین راه توقف کرده بودیم و در حال صحبت بودیم، صدای چند موتور سوار را شنیدیم که در اطراف ماشین توقف کردند.
او ادامه می دهد: پنج، 6 نفر موتور سوار، این مرد را از ماشین پیاده کردند و مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند و پول، مدارک، طلا و تلفن همراه هر دوی ما را به زور گرفتند. آنها مرا به یک گندمزار بردند و جلوی چشم همدیگر به من تجاوز کردند. یکی از آنها با دوستان دیگرشان تماس گرفت و آنها هم آمدند و به من تجاوز کردند. پس از مدتی تصمیم گرفتند که مرا با موتور به یک محل دیگری منتقل کنند. در بین آنها فردی به نام “چوپان” بود که من او را می‌شناختم و او هم مرا می شناخت.
این زن قربانی تجاوز اضافه می کند: با التماس و گریه از او خواستم که به من کمک کند. او پس از آنکه مرا شناخت، با چاقو، دوستانش را تهدید کرد و مرا سوار یک نیسان کرد و به خانه‌ای برد که دو زن در آنجا بودند و آنها به من لباس و غذا دادند و بعد از کمی استراحت، و به دلیل اوضاع جسمی بدی که داشتم به بیمارستان رفتم. مسئولان بیمارستان به دلیل وخیم بودن حال من، علت آن را پرسیدند که پس از صحبتهای من، آنها مسئولان نیروی انتظامی را در جریان قرار دادند و هم اکنون نیز پرونده در دادسرا در جریان است.
این اظهارات در حالی از سوی نشریه نسیم به نقل از « منیره-ق » منتشر می شود که بنا به جزئیات مطرح شده از این پرونده  به نقل از دادستان کاشمر نه 15 نفر که 50 نفر بوده اند!
در این باره خبرگزاری مهر می نویسد: « پنجم اردیبهشت امسال زنی به نام “م.ق” با طرح شکایتی در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان کاشمر از حادثه هولناکی خبر داده که در آن به حمله 50 مرد به وی در روستای قوژد اشاره شده است. حادثه ساعت 20 روز دوم اردیبهشت ماه امسال در یک زمین کشاورزی و با تهدید چاقو و کتک کاری رخ داده و سپس عوامل آن اقدام به ربودن زن و فرار از منطقه کرده اند.
با گذشت نزدیک یکماه از این فاجعه و شناسایی برخی از عوامل آن هنوز هیچ حکمی برای این افراد صادر نشده و مابقی جنایتکاران نیز دستگیر نشده اند.
همچنین عنوان می شود که این زن به دلایل نامعلومی شکایت خود را پیگیری نکرده و امکان انصراف وی نیز می رود.»
ننگ برآنان که امنیت را تنها در حفظ بساط قدرت خود تعریف و جستجو می کنند، نه حفظ جان و مال و ناموس مردم!

۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

50 سفارتخانه ایران در جهان سفیر ندارند!

عجب مملکت گل و بلبلی درست کرده محمود احمدی نژاد! اوضاع کودتاگر کوچک چنان قمر در عقرب است که هیچ کس حاضر به همکاری با او نیست و او هم توان جذب یاران در خور را ندارد. بطوریکه بسیاری از پستهای مملکت بی صاحب مانده اند و بدبختانه در امور خارجی اوضاع خیلی بهم ریخته تر است.
آش آنقدر شور شده که صدای خودی های حامی خامنه ای هم در آمده است و حالا سایت مشرق نیوز که وابسته به سلطان خامنه ای است اعتراف کرده است که پنجاه سفارتخانه ایران در پنجاه کشور جهان بدون سفیر است.
این وب سایت حامی خامنه ای در مطلبی که علیه ملک زاده تنظیم شده است می نویسد: « بیش از یک سال است که روند انتصاب سفرا در وزارتخارجه متوقف شده است و حدود 50 سفارتخانه ما فاقد سفیر هستند. انتخاب ملک زاده از تیم اسفندیار مشایی می تواند پروژه مهره چینی این گروه را در ارتباطات خارجی هماهنگ و تسریع بخشد! »
عجب مملکت گل و بلبلی!

پلیس کاشمر، قربانی تجاوز گروهی روستای قوژد را به جرم فحشا دستگیر کرده است

دردناک است. والله دردناک است. اینکه پانزد نامرد به یک زنی در یک روستای دور افتاده تجاوز کنند و پلیس به دلیل نبود شاکی خصوصی آنها را آزاد کند یک فاجعه است اینکه آن زن بدبخت را دستگیر کنند و زیر شکنجه و فشار و بازجویی از او بخواهند که اعتراف کند که فاحشه است فاجعه وحشتناک تر دیگر!
آخرین خبرهایی که من بدست آورده ام، حکایت از آن دارد که این زن مفلوک که دیروز خبرش را نوشتم، حالا توسط نیروی انتظامی دستگیر شده است و تحت شدیدترین فشارهای روانی و شکنجه های روحی قرار دارد تا به اعتراف کند که با مردی که فاسقش بوده ارتباطی نامشروع داشته و آن پانزده نفری که به او تجاوز کرده اند، آنها را در حین ارتکاب زنای محصنه دستگیر کرده اند!
این اقدامات در حالی از سوی نیروی انتظامی صورت می گیرد که این زن متأهل است و از همسرش دو فرزند دارد.
ظاهرن یکی از افراد متجاوز به او از بستگان فرمانده پلیس منطقه است و فشار شدیدی به او همسرش وارد کرده اند تا با بی خیال شدن از شکایت موضوع را مختومه اعلام کنند، تا مبادا ماجرای کوتاهی ماموران پلیس در آزاد کردن 15 مرد متجاوز برای آنان مسئله ایجاد کند.
برخی شایعات در منطقه حاکی از آن است که فرمانده نیروی انتظامی بخش به این زن گفته است در صورت عدم رضایت، ممکن است او را به جرم زنای محصنه سنگسار کنند!
امام جمعه کاشمر با تائید ضمنی این ماجرا، در گفتگو با روزنامه شرق خبر دستگیری زن قربانی را تائید کرده است.
یک ماه و نیم پیش، مردم روستای قوژد از توابع کاشمر در تماس تلفنی با ضابطان قضایی، خبر از یک تجاوز جمعی در اراضی اطراف این روستا به یکی از زنان اهل روستا می دهند. نیروهای بسیج به محل اعزام می شوند و تعدادی از متهمان را بازداشت و به کلانتری مربوطه ارجاع می دهند. ولی به دلیل اینکه فرد مورد تجاوز، توسط متجاوزان از محل، دور شده بود، شاکی خصوصی حضور نداشت و به همین دلیل، اراذل و اوباش دستگیر شده، آزاد می شوند.

اظهارات شیادانه ملای بی سوادی به نام مرتضی آقا تهرانی: امام زمان خبر مرگ آیت الله بهجت را به او داده بود!

بلاهت و سفاهت چکمه پوشان و نظریه پردازان دستگاه سلطنت سلطان خامنه ای را گویا در سرزمین من پایانی نیست و هر روز ِ روز شاهد بروز و ظهور چهره تازه ای از شیادی شیادانی هستیم که مردم را چون خود فاقد درک و شعور فرض کرده اند. در آخرین نمونه از این افاضات رمالان بی کرامات، سخنان مرتضی آقا تهرانی است که گفته است آیت الله بهجت « قبل از اينکه از دنيا بروند در لبنان خدمت آقا رسيدند که حضرت فرمودند شما يک هفته بيشتر در دنيا نمي‌مانيد. آيت‌الله بهجت گلايه مي‌کنند که قرار بود ما در زمان ظهور شما باشيم و آن حضرت مي‌فرمايند که در زمان ظهور شما رجعت خواهيد کرد. »
خبرنگار بی هنر هم به جای آنکه به این ملای شیاد که لباس دین به تن کرده است برای شیادی بگوید « مرد حسابی مگر تو آنجا بوده ای که چنین روایتی را مطرح می کنی؟ سند و مدرک تو برای این ادعا چیست؟ آیا نمی دانی ادعای ارتباط با امام زمان مستحق مرگ است، پرسیده « « درست است که مي‌گويند آيت‌الله بهجت چشم بصيرت داشته؟ »  و این ملای بی سواد هم در پاسخ گفته است: « اين چيزها براي آيت‌الله بهجت کمترين چيز است! »
باید به حال مردم این سرزمین که در یوغ استبداد دینی ملایان کم سواد و فرومایه ای که جز دروغ و خرافه پروری و رویا بافی چیز دیگری نمی دانند گریست!
به قول مظفرالدین شاه همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید. آن از ملای مردم فریب و این هم از خبرنگار که چه عرض کنم، چاکر بی سوادی که هر چه آن می گوید بنویس، می نویسد!



9«.

متن گزارش محرمانه اداره آموزش صدا و سیما که تقلب در انتخبات را تائید می کند!

همزمان با شدت گرفتن فشارها بر محمود احمدی نژاد، اخبار و اسناد محرمانه ای در دست رسانه ها قرار می گیرد که ادعای تقلبی بودن نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در نظام استبدادی سلطان خامنه ای را بر ملا می کند.
یکی از آخرین نمونه های این اسناد سند محرمانه ای است که کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران آن را برای نخستین بار منتشر کرده است.



این سند که سه ماه پس از انتخابات بصورت گزارشی محرمانه توسط اداره کل آموزش و پژوهش معاونت سیاسی سازمان صدا تحت عنوان «آسیب شناسی رفتار صدا وسیما واعتماد مخاطبان به آن قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری» در۱۸ مرداد ۱۳۸۸تهیه شده است، عملکرد این سازمان را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد و به نوعی حضور مردم در خیابان ها را واکنشی به نحوه پوشش اخبارانتخابات، واکنش به چگونگی شمارش آراء و انعکاس آن، و در نهایت عدم پوشش واکنش معترضان مرتبط دانسته است.



در بخشی از این گزارش که تنها نزدیک به سه ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ تهیه شده و مهر «محرمانه» بر خود دارد «چگونگی شمارش آراء و دستیابی به نتایج اولیه وانعکاس آن با این سرعت» برای بسیاری از مردم «ابهام آفرین» خوانده شده و آمده که «همین مساله تردیدهایی را برای مردم ایجاد کرد» تا « زمزمه هایی» مبنی بر «از پیش تعیین شده بودن نتایج انتخابات» سر دهند: « انتشار زودهنگام نتایج انتخابات پیش از اماده سازی ذهن مردم یکی از خطاهای رسانه ملی در اطلاع رسانی پس از انتخابات بود…. با توجه به پایان زمان رای گیری در ساعت ۲۲ شب بیست و دوم خرداد واعلام نتایج اولیه (پس از شمارش ۶۱ درصد از صندوق های رای) در ساعت ۲:۴۷ دقیقه بامداد روز بعد (که گویای پیروزی احمدی نژاد بود).»
گزارش تصریح کرده است که «… اعلام نتایج انتخابات با این سرعت تقریبا بی سابقه بود».
این گزارش در شرح بخشی دیگر از آنچه «اشکالات وارده به رسانه ملی» که «باعث ناخرسندی معترضان شد» آورده است: «عدم پوشش واکنش های معترضان به نتایج انتخابات در اولین روزهای پس از اعلام نتایج و تاکید بر جشن وسرور حامیان نامزد پیروز، دعوت از مردم برای حضور گسترده در جشن پیروزی آقای احمدی نژاد و پخش مستقیم مراسم از شبکه های رادیویی و تلویزیونی – که متاسفانه در این مراسم، سخنان تندی علیه برخی مسئولان مطرح شد وشعارهای ناپسندی هم از سوی مردم طرح گردید که مطمئنا به صلاح نظام نبود- و سکوت کامل خبری در خصوص سایر نامزدها، از دیگر اشکالات وارده به رسانه ملی است که باعث ناخرسندی معترضان شد.»



در ادامه با انتقاد شدید از عملکرد بعد از انتخابات صداوسیما نویسندگان گزارش محرمانه صداوسیما اضافه کرده اند: «اطلاع رسانی با تاخیر، ناقص وغیرشفاف و عدم پوشش مناسب اخبار معترضان و تجمعات صورت گرفته و نیز بیانیه هایی که ازسوی نامزدهای معترض صادر می شد – با توجه به این که سایر رسانه ها به شیوه های مختلف و با اغراض و اهداف معین این اخبار را پوشش می دادند و طبیعتا مردم به نوعی به این اخبار دست می یافتند – اعتماد مردم را نسبت به صداوسیما خدشه دار کرد ومخاطبان به صراحت دریافتند که نمی توانند خبرها را به طور دقیق، کامل و صحح از رسانه ملی کسب نمایند. بنابراین شاهد روگردانی مردم از رسانه ملی و اقبال آنان به شبکه های خارجی و ماهواره ای بودیم.»
این گزارش در بخش هایی عملکرد پیش از انتخابات را مورد تحسین قرار می دهد و در مقابل می نویسد که « بعد از پایان رای گیری» سیاست های صداوسیما « دچار تغییر ناگهانی درجهت منفی و بعضا عقب گرد» شده است. این گزارش در ادامه آورده است که « یکی از دلایل تبدیل شدن این موضوع (شائبه درسلامت انتخابات) به یک چالش سیاسی-امنیتی و بعضا اغتشاشات و ک
نحوه پوشش خبر کشته شدن مرحوم نداآقاسلطان هم از جمله دیگر انتقادات مطرح شده است: « … دراین خصوص می توان به مساله مرگ ندا آقا سلطان اشاره کرد که بعد از حدود یک هفته و تنها در برخی از بخش های خبری به صورت جزیی به آن پرداخته شد.»
عملکرد صداوسیما دراین گزارش محرمانه توسط نویسندگان آن باعث ایجاد «رنجی تحمل ناشدنی و بغضی کشنده» شده است که به تعبیر آنان « برای کشور، انقلاب و نظام مطلوب نیست». این گزارش همچنین نوشته که این تصور وجود داشته که مردم را صرفا هیزم تنور انتخابات کرده اند: « این احساس شدیدا نامطلوب که مردم یا حامیان نامزدها، صرف هیزم تنور انتخابات شده اند و در یک مقطع، احساسات و عواطف وعلائق آنها برای پر شور شدن انتخابات به رسمیت شناخته شده وبلافاصله بعد از پایان انتخابات، همه این مهربانی ها و شیرینی ها، به بی اعتنایی و بی مهری تبدیل شده است، رنجی تحمل ناشدنی و بغضی کشنده است که برای کشور، انقلاب و نظام مطلوب نیست…. اگر نامزدهای معترض این فرصت را می یافتند که مطالبات خود را در رسانه ملی به عنوان «محرم ترین جایگاه» مطرح نمایند طبیعتا از شدت خشم وعصبانیت آنها کاسته می شد وحجم اعتراضات خیابانی و در پی آن اغتشاشات و درگیری ها تقلیل می یافت.»
در این گزارش «حذف وعدم انعکاس برخی خبرها به صورت کلی و جزئی» و « پرداختن به فعالیت ها وعملکرد دولت نهم چند ماه پیش از برگزاری انتخابات در حجم وسیع» همچنین از عوامل «خدشه دارشدن اعتماد مردم» به صداوسیما برشمرده شده است.
گزارش یاد شده همچنین از منظر نویسندگان اداره کل آموزش وپژوهش معاونت سیاسی مواردی را به عنوان «عملکردخوب» رسانه ملی ایران در قبل از انتخابات مطرح کرده است که از آن جمله می توان به «صداقت درفرآیندانتشاراخبار»، «پوشش موارد ویژه» و «مسوولیت و نقض انتقادی رسانه ها» اشاره کرد.
گزارش ۲۳ صفحه ای «آسیب شناسی رفتار صدا وسیما واعتماد مخاطبان به آن قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری»، در پایان به ارائه پیشنهاداتی تحت عنوان «راه های تقویت اعتماد عمومی به رسانه ملی» مطرح کرده است.
با بررسی محتوای این گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران عملکرد قوه قضائیه در دو سال گذشته که موجب محکومیت و حبس صدها نفر شده است را شگفت آور میداند و این گزارش را دلیلی دیگر برای آزادی فوری تمامی زندانیان عقیدتی که پس از انتخابات دستگیر و محکوم شده اند میداند و خواستار رسیدگی و تحقیقات مستقلانه یک کمیته ملی و بیطرف به عملکرد قوه قضائیه میباشد. شگفت آور است که علیرغم وجود چنین تحلیل هایی از عملکرد صداوسیما، مقامات این دستگاه همچنان نقشی مخرب در جریان پروژه اعتراف گیری اجباری زندانیان سیاسی و قلب وقایع رخ داده طی ماه های پس از آن پرداختندشته شدن چند نفر از هموطنان، به دلیل مسدودشدن ناگهانی فضای باز انتخابات ریاست جمهوری» بوده است.
شک نکنید که این سند محرمانه، سندی خواهد شد از تقلب و دروغگویی حامیان خامنه ای و احمدی نژاد در انتخابات سال 1388!

امیدوارم دست از اعتصاب غذا بردارند!

۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

اداره مملکت با جن و رمال و استخاره !

از کرامات سلطان خامنه ای یکی هم آن است که ایران زمین را که روزگاری توسط کوروش و داریوش اداره می شد، به دست کسانی سپرده است که آنقدر بی کفایت و بی لیاقت هستند که مملکت را با رمالی و جن گیری و استخاره اداره می کنند.
پس نباید تعجب کرد اگر در خبرها بیاید که استاندار مازندران ‌دلیل جایگزینی فرماندار ساری پس از انتصاب وی توسط وزیر کشور را، "استخاره بد آمد"، اعلام کرده باشد!
در این باره خبرگزاری مهر نوشته است: « علی اکبر طاهایی، استاندار مازندران، روز شنبه و در مراسم معرفی سرپرست فرمانداری ساری، گفت که "دلیل اصلی لغو حکم علی بابایی کارنامی، فرماندار منصوب وزیر کشور، استخاره بد بوده است."
آنهم در شرایطی که وزیر کشور دولت کودتا، نزدیک به سه هفته پیش، حکم فرمانداری ساری را به نام علی بابایی کارنامی صادر کرد و قرار بود او روز شنبه، رسما به این عنوان معرفی شود.
پس نباید تعجب کرد که سد کارون چهار ترک بردارد. چنانکه نباید تعجب کرد که کل نظام اجتماعی و اقتصادی مملکت ترک برداشته باشد. اصلن مهم نیست اینها. در نظام سلطانی و استبدادی خامنه ای تنها یک چیز مهم است، حفظ مقام و منزلت سید علی خامنه ای و استبداد دینی که او بر سرزمین مان ایران تحمیل کرده است!
کوروش! آسوده نخواب که فرزندانت بدجوری گرفتار رمالان و شیادان شده اند!

پلیس کاشمر 15 مردی را که به یک زن تجاوز کرده بودند به دلیل نبود شاکی خصوصی آزاد کرد!

در مملکت سلطان خامنه ای آنچه که اصلن اهمیت ندارد، حفاظت از جان و ناموس مردم است. در سرزمین تحت سیطره استبداد خامنه ای خواندن خبر تجاوز مردان لباس شخصی به زنان یک خانواده در یک مراسم میهمانی تعجب برانگیز نیست.
در سرزمینی که تمام هم و غم پلیس زدن و بردن دختران بی گناهی است که نمی خواهند با قواعد 1400 سال پیش زندگی کنند، این بار خبر از تجاوز گروهی به یک زن در روستای قوژد (ghoojd) از توابع کاشمر واقع در استان خراسان رضوی می رسد. گفته می شود در این ماجرا، بیش از15 نفر به زنی در اراضی اطراف روستای قوژد از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشمر، به صورت گروهی، تجاوز به عنف کرده اند.
کار آنقدر بالا گرفته است که صدای قاسم یعقوبی، امام جمعه این شهر هم درآمده و از دستگاه قضایی و نیروی انتظامی، درباره روند رسیدگی به این پرونده، انتقاد کرده است.
دردناک اینجاست که نماینده این شهر هم اصلن در جریان این جنایت قرار ندارد. خباز، در گفتگو با خبرآنلاین تنها به ذکر این توضیح کلی بسنده کرده است که :"جزئیات این تجاوز را نپرسیده ام و در جریان موضوع نیستم."
نکته وحشتناک این خبر در آن است که مقامات امنیتی متجاوزین را در ابتدا دستگیر و به دلیل نبودن شاکی خصوصی رها می کنند. در این باره یکی از فرماندهان سپاه منطقه گفته است: « یک ماه و نیم پیش، مردم روستای قوژد در تماس تلفنی با ضابطان قضایی، خبر از یک تجاوز جمعی در اراضی اطراف این روستا به یکی از زنان اهل روستا می دهند. نیروهای بسیج به محل اعزام می شوند و تعدادی از متهمان را بازداشت و به کلانتری مربوطه ارجاع می دهند. ولی به دلیل اینکه فرد مورد تجاوز، توسط متجاوزان از محل، دور شده بود، شاکی خصوصی حضور نداشت و به همین دلیل، اراذل و اوباش دستگیر شده، آزاد می شوند.»
آنچه اعصاب خواننده را از خواندن این خبر ناراحت می کند، پنهان سازی رسانه هایی است که باید حقیقت را بگویند و بنویسند و اینکار را نمی کنند. مثلن  سایت ایرانیار در خبری مربوط به همین حادثه نوشته است 10 مرد به یک زن در کاشمر تجاوز کرده اند، حال آنکه چند خط پائین تر همین سایت نوشته است: « گفته می شود بیش از ۱۵ نفر از متجاوزان در بازداشت به سر می بردند که تعدادی از آنها آزاد شده اند.
بامزه اینجاست که مظلومی دادستان کاشمر حاضر نشده به خبرآنلاین درباره جزئیات این پرونده، چیزی بگوید و به ذکر این نکته بسنده کرده که : "پرونده در اختیار دادستانی استان است و قرار شده از طریق اداره کل روابط عمومی استان، اطلاع رسانی شود.»
در مملکت تحت سلطنت سلطان خامنه ای امنیت هیچ کس و هیچ فردی مهمتر از حفظ ناموس سلطان که همانا ولایت فقیه است، نیست! چقدر این خبرها آدم را به یاد روزگار ایران در زمان ناصرالدین شاه و پس از قتل امیرکبیر می اندازد!

اردشیر امیر ارجمند: میرحسین موسوی در اعتراض به اعدامهای سال 67 استعفا کرده بود!

خبر ویران کننده تمام آنهایی است که میرحسین را به همکاری در اعدامهای سال 1367 متهم می کردند. خبر ویران کننده تمام آنهایی است که میرحسین را همکار جلادان دهه 1360 معرفی می کردند. خبر ویران کننده همه آنهایی است که میرحسین را تنها برای رسیدن به آمال و آرزوهای پوسیده خودشان می خواستند. خبر کوتاه است و خرد کننده. میرحسین موسوی نقشی در اعدامهای دهه 60 نداشته است.
فیس بوک 25 بهمن به نقل از اردشیر امیرارجمند نوشته است: « اردشیر امیرارجمند (مستقیم از دانشگاه ام ای تی): نه تنها به مساله اعدامهای 67 که باید به مسائل پیش از آن نیز پرداخته شود... به یاد می آورم روزی از میرحسین موسوی سوال کردم چرا زمانی که خبر این اعدام ها را شنیدید استعفا ندادید؟ جواب دادند: استعفا داده بودم اما...ایشان روزی که این معذرویت ها نباشد پاسخ صریح تری به جامعه خواهد داد.مساله مهم این است که جریان نقدی در درون جنبش سبز آغاز شده است که بسیار مهم است. اتفاقات بعد از انتقادات باعث گشوده شدن چشمان ما به اتفاقات پیش از آن نیز شد.»
خبری که امیرارجمند داده است، خواب و خوراک همه آنهایی که دلخوش به تخریب میرحسین بواسطه اعدامهای دهه 60 بودند را بهم خواهد ریخت. حالا آنها باید بگردند تا مانند احمدی نژاد و خامنه ای بهانه و مستمسک دیگری برای کوبیدن میرحسین پیدا کنند. این خبر برای همه آنها که نمی خواهند جنبش سبز واقعی پیروز شود، مثل زهر هلاهل است!

اعتصاب غذای نامحدود 12 زندانی از جان گذشته برای ظلمی که بر هدی و هاله رفته است

زندان برای کودتاچیان که منطقی جز بند و زنجیر و استبداد ندارند حالا دیگر مصیبتی شده است. هر روز خبری تازه از زندانهای جائر زمانه می رسد. خبری از اعتصاب غذا و کشته شدن بابی ساندرزهای وطنی. حالا نوبت 12 انسان از جان گذشته ای است که می خواهند با عبور از بند استخوانی تن، ظلم و جور سلطان خامنه ای را فریاد بزنند.
 
دوازده نفر از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین در اعتراض به شهادت دو نفر از زندانیان سیاسی هدی صابر و هاله سحابی از امروز صبح(شنبه) ۲۸ خرداد وارد اعتصاب غذای نامحدود شدند.
آنها در بیانیه ای که  بوسیله یاران گمنام جنبش سبز در زندان اوین  در اختیار کلمه قرار داده اند، ضمن گرامیداشت یاد همه شهدای راه میهن و آزادی اعلام کرده اند که هم زمان با روزهای گرامیداشت شهدای جنبش از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر، اعتصاب غذای خود را آغاز می کنند.
در بخشی از این بیانیه آمده است:
ملت ما قربانیان و شهدای بسیاری را در همه این سالها در راه دفاع از مهین و آزادی نثار کرده است، اما جنبش سبز ملت ایران نقطه عطف بزرگی در این راه بود که دهها شهید از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر را تقدیم کرد و در کنار آن دهها معلول زمینگیر شده و صدها زندانی بی گناه با احکام ناعادلانه ای مواجه شده اند که در روند صدور این احکام بسیاری از بندهای قوانین اساسی و ایین دادرسی و حقوق شهروندی، نقض شده است.
نام این دوازده زندانی عبارت است از:
بهمن احمدی امویی-حسن اسدی زیدآبادی-عمادالدین باقی-عماد بهاور-قربان بهزادیان نژاد-محمد داوری-امیرخسرو دلیرثانی-فیض الله عرب سرخی-ابوالفضل قدیانی-محمد جواد مظفر-محمدرضا مقیسه-عبدالله مومنی

پژوهشگران آمریکایی: احمدی نژاد بهترین مهره آمریکا در ایران است!

شاید کمتر کسی تصور می کرد که محمود احمدی نژاد و سلطان خامنه ای که دو سال پیش از این توانسته بودند با تقلب و کودتای انتخاباتی در سال 1388، رقیبان اصلاح طلب خود را از صحنه سیاست ایران خارج کنند، به این زودیها در برابر یکدیگر صف آرایی کنند.
اما حوادث رخ داده در اردیبهشت ماه امسال و قهر 11 روزه محمود احمدی نژاد و فشارهای قلدرمآبانه سلطان خامنه ای باعث شد تا به ناگهان ورق برگردد و دو این مستبد خودکامه تمامیت خواه، به جدال پنهان و پیدا با یکدیگر برخیزند و این سئوال اساسی را برای مردم و تحلیل گران بوجود آورند که « سرچشمه واقعی جدال نفس گیر این دو در کجاست؟ منافع اقتصادی، منابع قدرت و یا ترس از آینده؟ »
حالا دو پژوهشگر ارشد آمریکایی به نامهای  سوزان مالونی، پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات خاورمیانه در مؤسسه بروکینگز، و ری تکیه، کارشناس امور ایران و خاورمیانه در مرکز پژوهشی شورای سیاست خارجی، در تحلیلی مشترک که روزنامه نیویورک ‌تایمز آن را منتشر کرده است، با ارائه اسناد و مدارکی نشان دهند که یکی از اصلی ترین علل اوج گیری اختلافات خامنه ای و احمدی نژاد، برقراری رابطه با آمریکاست و در این راه احمدی نژاد موفق شده بود گامهای اساسی را بردارد.
در این باره این دو پژوهشگر می‌نویسند که جناح‌های مذهبی محافظه‌کار و بنیادگرا در حکومت ایران در حال تضعیف محمود احمدی‌نژاد هستند و این تغییر برای دولت آمریکا که سعی دارد برنامه‌های هسته‌ای ایران را متوقف کند، خبری ناخوشایند است.
از نظر آنها احمدی نژاد « صریح‌ترین مبلغ انجام گفت‌وگوهای مستقیم با آمریکا بر سر برنامه‌های هسته‌ای بوده است و با تضعیف موقعیت احمدی‌نژاد و طرد شدن وی توسط ورحانیون تندرو احتمال هر گونه مذاکره و توافقی بین تهران و واشنگتن از بین می‌رود.»
آنها معتقدند که احمدی نژاد برای نشستن بر سر میز مذاکره بدون پیش شرط  با ایران لحظه شماری می کرده و غریزه بی‌پروای سیاسی باعث شد که وی از مذاکره با آمریکا دفاع کند، تصمیمی که با موضع رسمی روحانیون حاکم بر ایران و مواضع ضد آمریکایی آنها تضاد بنیادی دارد.
در این باره وب سایت رادیو فردا می نویسد: « این دو کارشناس آمریکایی یادآوری می‌کنند که دلیل گرایش احمدی‌نژاد به مذاکره نه علاقه وی به تمدن و سیستم جامعه آمریکا بلکه بهره‌برداری از چنین حربه‌ای برای تحکیم موقعیت خود در داخل ایران بود. برای سیاستمداری مثل احمدی‌نژاد که به عظمت و توانایی‌های خود شدیداً توهم دارد ایده انجام مذاکرات مهم با آمریکا می‌توانست فرصتی باشد تا ضد آمریکایی بودن خود را در صحنه مهم بین‌المللی به نمایش بگذارد. »
این تحلیل می‌گوید، روحانیون حاکم بر ایران از مدت‌ها پیش بلندپروازی احمدی‌نژاد را برای خود یک خطر تلقی می‌کردند، خطری برای موقعیت سیاسی و حکومتی و همینطور موقعیت ایدئولوژیک و مذهبی روحانیت. ولی تا زمانی که احمدی‌نژاد در راستای منافع رژیم روحانیت پیش می‌رفت رهبر ایران نه تنها از وی حمایت کرده بلکه او را تشویق و تقدیر می‌کرد. تا اینکه لحظه‌ای فرارسید که بلند پروازی‌ها و اعمال رئیس‌جمهور حتی موقعیت رهبر را نیز تهدید می‌کرد.
سوزان مالونی و ری تکیه، در ادامه تحلیل خود می‌نویسند، اکنون با به زانو درآوردن محمود احمدی‌نژاد شخصیت و نهاد دیگری وجود ندارد که موقعیت آیت‌الله خامنه‌ای را تهدید کرده و یا در موضع ضد آمریکایی سرسختانه وی خللی ایجاد کند. همزمان با گسترش ناآرامی‌های سیاسی در سطح خاورمیانه مسلماً ایران سعی خواهد کرد از این شرایط بهره‌برداری کند و یک حکومت یک‌دست‌تر و مطمئن‌تر در تهران بدون شک با گستاخی بیشتری نفوذ خود را گسترش خواهد داد.

۱۳۹۰ خرداد ۲۷, جمعه

بازدید سید حسن خمینی از خانواده حجازی، نشانه تیزهوشی اوست

سید حسن خمینی، روحانی تیزهوشی است که نبض جامعه را می فهمد. او گرچه روحانی و از خانواده امام خمینی است، اما همچون پدر بزرگش باهوش است و قواعد بازی سیاست را خوب می داند. دیدار امروز او از خانواده ناصر حجازی که به حق تختی زمانه است، بار دیگر ثابت کرد که خانواده خمینی به هیچ وجه موافق نظام سلطانی خامنه ای نیست.



مرگ مشکوک سید احمد خمینی در نخستین سالهای سلطنت خامنه ای باعث نفرت پنهان و عمیق خانواده خمینی از استبداد خامنه ای شده است و این خانواده برای حفظ کردن فاصله خود با جنایات رژیم در ایام سلطنت خامنه ای همواره تلاش کرده تا نبض جامعه را به درستی تشخیص دهد و این امر به محبوبیت آنها همواره کمک کرده است.
حالا سید حسن خمینی برای نشان دادن فاصله واقعی خود و خانواده اش از دستگاه استبدادی خامنه ای به دیدار خانواده حجازی  رفته است تا این پیام مهم را به مردم ایران بدهد که به هیچ وجه موافق نظام استبدادی سلطان خامنه ای نیست. پیامی که تیزهوشان عرصه سیاست به خوبی آن را درک می کنند و مردم و عوام نیز آن را ارج می نهند.
دیدار امروز سید حسن خمینی از خانواده حجازی بار دیگر تنهایی و بی لشگر ماندن خامنه ای را ثابت کرد. امیدوارم اینگونه حرکات این روحانی تیزهوش از سر قدرت طلبی و عوامفریبی نباشد و مرام و مسلک او و خانواده اش همواره در کنار مردم ماندن باشد. امری که در نظام استبدادی خامنه ای هزینه گزافی را بر چهره های سرشناس سیاسی تحمیل کرده و می کند!

خامنه ای می خواهد ابراهیم یزدی را بکشد!

کشته شدن هاله سحابی یک زنگ خطر است. زنگ خطری که شقاوت و سنگدلی حاکمانی را هشدار می دهد که به نام دین هر جنایت و خشونتی را علیه مردم متمدن ایران روا می دارند. زنگ خطری که صدایش به گوش حتی سنتی ترین مراجع فعلی ایران هم رسیده و باعث شده تا کسانی همچون آیت الله امجد در پیامی بی سابقه از اوضاع اسفبار و وضعیت فعلی ایران تحت سلطنت سلطان خامنه ای بگوید که در این نظام « مظلومان کشته می‌شوند، به حریم خصوصی و جمعی مردم تجاوز می‌شود، آزادی‌های قانونی و ابتدایی که حق اولیه هر انسان است سلب می‌شود که ملال و افسردگی بر چهره پیر و جوان نشسته و مشکلات بسیار، قربانی می‌گیرد. »
پیامی که در تاریخ خواهد ماند. پیامی که دل بسیاری از مومنان را لرزانده است و آنها را هم متوجه ظلم و بیداد استبدادیان و دژخیمان
کرده است و آنها  را نگران سرنوشت دین و دینداران و دینمداری در آینده ایران زمین کرده است.
کشته شدن هاله سحابی زنگ خطری است که شقاوت و سنگدلی سلطان خامنه ای را به صدا در آورده است و او که حالا خودش را مالک مطلق العنان جان و مال و ناموس مردم این سرزمین می پندارد، قصد کرده تا همام مخالفان و منتقدان قدیم و جدیدش را از دم تیغ جلادت و جائریت خویش بگذراند و قدیمی ترین و پایدارترین مخالفانش را در نوبت اول این فهرست بلند بالا قرار داده است و ملی مذهبی ها و نهضت آزادیها در راس آنها.
از همین روست شاید که خویشاوندان ابراهیم یزدی با اشاره به سرنوشت تعدادی از فعالان سیاسی ایران در هفته های اخیر، نسبت به وضعیت او ابراز نگرانی کرده اند.
اظهارات مهدی نوربخش، داماد ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی، در مصاحبه با کمپین بین المللی حقوق بشر را به خوبی نشان می دهد که جان ابراهیم یزدی در خطر است و خامنه ای و دژخیمان چکمه پوشش قصد کرده اند که او را بکشند. به همین خاطر است که داماد یزدی به حق و به دنبال درگذشت عزت الله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر در هفته های اخیر، "به شدت نگران وضعیت سلامت" آقای یزدی است.
مهدی نوربخش احتمال حبس مجدد آقای یزدی را باعث نگرانی خانواده او دانسته و گفته است که چنین اقدامی "راهی برای خاتمه دادن به زندگی او" خواهد بود.
به گفته آقای نوربخش، دبیرکل نهضت آزادی گفته است که می داند حکومت می خواهد او را ساکت کند اما اینکه در ساکت کردن وی تا کجا می خواهند جلو بروند را نمی داند.
نوربخش گفته است که هر چند ابراهیم یزدی از اواخر اسفندماه اجازه داشته است در خانه خود زندگی کند اما تحت فشار است، رفت و آمد و تلفن های او کنترل می شود و با تهدید به برگشتن به زندان مواجه است و افزوده است که یزدی دوباره با همان سه اتهام قبلی تاسیس نهضت آزادی، تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه امنیت ملی مواجه شده و در یک جلسه دادگاه هم شرکت کرده است.
به گفته داماد ابراهیم یزدی، وکیل مدافع متهم در دادگاه حضور نداشت و در این جلسه، فقط اتهامات علیه ابراهیم یزدی قرائت شد.
وظیفه اهالی رسانه در چنین شرایطی به صدا در آوردن زنگ هشدار علیه نظامی است که اسیر و گرفتار غرور و تکبر سلطانی خام اندیش و انتقام جو شده است. باید مراقب باشیم!

هقت سرباز ایرانی در اثر ندانم کاری خامنه ای کشته شدند!

خبر را رادیو فردا داده است. آنهم نه به نقل از خبرگزاریهای داخلی که جز مدح و ثنای خامنه ای و فحش و فضیحت دادن به جنبش سبز کار دیگری بلد نیستند. وب سایت رادیو فردا نوشته: « يکی از مقامات منطقه نيمه خودمختار کردستان عراق روز پنج‌شنبه اعلام کرد که هفت سرباز ايرانی بر اثر انفجار مين در منطقه مرزی دو کشور ايران و عراق کشته شده‌اند. »  
این سایت در ادامه نوشته: « به گزارش خبرگزاری رویترز، جبار یاور، سخنگوی نیروهای کرد عراقی، گفت که نیروهای ایرانی به طور تصادفی وارد میدان مین‌گذاری شده در مرز ایران با کردستان عراق شده‌اند. »
من با اجازه دست اندرکاران این رادیو، این خبر را اینگونه می نویسم که هفت نفر از سربازان وظیفه و بی گناه ایرانی که خانواده هایشان چشم براهشان بودند تا دو سال خدمتشان تمام شود، در اثر ندانم کاریهای خامنه ای کشته شده اند.
اگر به قول محمد نوری زاد خامنه ای در همه این سالها میلیارد، میلیارد پول ملت را خرج حماس و حزب الله و القاعده نمی کرد، اگر فقط درصد خیلی کمی از این پولها را صرف پاکسازی مناطق مرزی غرب کشور از وجود منحوس مین می کرد، حالا آن هفت جوان ایرانی زنده بودند.
به گفته جبار یاور، مین‌گذاری توسط نیروهای ایرانی انجام شده بود، ولی سربازان ایرانی قربانی به تازگی به منطقه آمده بودند و اطلاعی از این ماجرا نداشتند. آنها در این میدان مین گذاری‌شده به تله افتاده و همگی کشته شدند.
 دردناکتر اینجاست که کنسولگری ایران در اربیل، مرکز کردستان عراق، اعلام کرده است که «هیچ اطلاعی» در این زمینه ندارد.
از سوی دیگر ژنرال هلكورد خضر، از فرماندهان نظامی کردستان عراق، به وب‌سایت خبری اصوات العراق نیز اعلام کرد که سرنشینان یک خودروی نظامی ایران که وارد خاک عراق شده بودند بر اثر انفجار چهار مین کشته شده‌اند.
وی افزوده این اتفاق در شمال شرقی اربیل اتفاق افتاده است.
یادش نه به خیر در زندان اوین « اسکندری » نامی بود زندانی که هر وقت کتکش می زدند با تمام وجود فریاد می زد: « مرگ بر ظالم! »

۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

زندان اوین چگونه آدمها را پیر می کند؟

گاهی عکسها بهتر از هر سند دیگری سخن می گویند. به این دو تصویر خوب نگاه کنید. آنها رنج مردی را فریاد می زنند که بی گناه و بی جهت هفت سال تمام از بهترین سالها و روزهای جوانی لش را صرفاً به جرم ایران دوستی و احترام به تاریخ سرزمینش در بند 350 زندان اوین به سر برده است. زندانی سیاسی شده گمنامی که میان سیاسیون واقعی معروف است به جوانمردی و صفای دل.




درباره اش مسیح علی نژاد نوشته است: « نام حمیدرضا محمدی را چقدر شنیده اید؟ در ۳۵۰ او را ماهان صدا می کنند. ماهان شش سال است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برد. یازده سال و نیم حکم دارد. یک دهه زندان برای او یعنی همه جوانی اش را در حبس نفس کشیدن. ماهان در زندان به معرفت و انسانیت شناخته شده است. یکی از اخلاقی ترین بچه های ۳۵۰ ماهان است. او را به دلیل ارتباط با انجمن پادشاهی محکوم به چنین حکم سنگینی کرده اند. در حالی که خودش این اتهام را نپذیرفته است و دوستانش هم می گویند با کسانی که اندیشه ای ناسیونالیستی افراطی دارند، آبش هرگز در یک جو نمی رود و با آنها به شکل منطقی بحث می کند. ماهان یکی از کسانی بود که در ماجرای اعتصاب غذای زندانیان بند ۳۵۰ به انفرادی رفت.»
مسیح ادامه می دهد: « ماهان برای حمایت از حدود ده نفری که پیش از او به انفرادی رفته بودند ( بهمن امویی، مجید توکلی، کیوان صمیمی و..)، خودش را به « صداقت»، رئیس زندان اوین، معرفی کرد و گفت که من هم با دوستانم به انفرادی می روم و در انفرادی هم اعتصاب غذا کرد. آن شب صداقت به همراه حدود دویست نفر گارد ضد شورش مسلح به باتوم و گاز اشک آور به ۳۵۰ رفته بود.
شما با جستجوی نام حمید رضا محمدی به راحتی می توانید وبلاگ او که از طریق دوستانش گاه گاهی به روز می شود را پیدا کنید. که می گوید حتی دو خط خبر نوشتن چه تاثیری در زندگی ما زندانیان گمنام دارد. حمیدرضا برای مادرش که می گوید پسرم سی و چهارساله بود به زندان رفت و اینک ۴۱ ساله است، هرگز گمنام نیست اما نامش را آیا به اندازه زندانیان سیاسی دیگر می شناسیم؟
اگر یکی از ما در کمپین خانواده بزرگ زندانیان سیاسی با احساس مسئولیت بگوید، من خواهر حمید رضا هستم، من برادر حمید رضا هستم، تنها کاری که کرده ایم این است که حداقل او را در اوین تنها نگذاشته ایم و امتداد صدای خانواده ای که در زندانی بزرگتری به نام ایران هستند، شده ایم.

مشایی: یک موی گندیده احمدی نژاد را به صد تا مصباح یزدی و مصلحی نمی دهیم

سایت هفت صبح که مستقیماً زیر نظر اسفندیار رحیم مشایی اداره می شود، در گفتگو با یک منبع آگاه ( که خود مشایی است ) اعلام کرده است: «  ما یک موی گندیده دکتر احمدی نژاد را به صد مص.. [ مصباح یزدی ] و مص.. [ مصلحی ] نمی دهیم! »
این سایت همچنین در ادامه به فعالان سیاسی [ خود خامنه ای ] توصیه کرده است: از فرو افتادن به بازی تمامیت خواهان و تحمیل گران بپرهیزند، چرا که حامیان واقعی دولت پابرهنگان و مردم عادی مستضعف از هر قشر و با هر عقیده سیاسی هستند که به دنبال عدالت اند و این قبیل توطئه های مص و مصی تاثیری در این پایگاه مردمی نخواهد داشت.
این سایت همچنین با اشاره غیر مستقیم به این دو نفر نوشته است: « تمامیت خواهان که از اقدامات قاطع دکتر احمدی نژاد در مبارزه با تحمیل گران به تنگ آمده اند، در جدید ترین سناریوی خود قصد دارند به بهانه حمایت از برخی چهره ها همانند یکی از روحانیون و یکی از وزرا، پایگاه مردمی دولت را تضعیف کنند.»
به نوشته این سایت « وی ( منظور باز اسفندیار رحیم مشایی است ) تاکید کرده است: تحمیل گران و سهم خواهان با طراحی این توطئه ها صرفا درصدد تنش آفرینی در کشور هستند تا به هنگام پاسخ به این تنش آفرینی ها، دولت را بحران سازی متهم کنند.
این اتفاقات در حالی رخ می دهد که مشایی به دلیل ممنوع الخروج بودن نتوانست احمدی نژاد را در سفر به قزاقستان همراهی کند و همزمان عباس امیری فر امام جمعه نهاد ریاست جمهوری که پس از 40 روز آزاد شده بود، دوباره روز گذشته دستگیر و روانه زندان شده است!

سخنان بی سابقه سردار قاسمی: پس از انتخابات مردم بیشتری را کشته ایم!

جانیان خامنه ای سرمست از خونریزی و کشت و کشتار مردم مظلومی که تنها گناهشان رای دادن به میرحسین موسوی بود، به راحتی به جنایات خود اعتراف می کنند.
در آخرین نمونه از این دست سردار قاسمی که به خونریزی و قساوت قلب مشروح است در سخنرانی تازه ای که از او منتشر شده است، گفته است کشت و کشتار مردم در عاشورای 1388 به مراتب ارزشش بیشتر از پایداری و مقاومت رزمندگان ایران در جنگ هشت ساله با عراق بوده است.
او با تمسخر کردن ندا آقا سلطان و شهید خوانده شدنش و اعتراف به ریخته شدن خون مردم و اینکه تعداد کشته شدگان واقعی حوادث پس از انتخابات بیشتر از 32 نفر است گفته است: « مثل همیشه ریخته شدن خون مردم باعث عبور از این بحران دشوار بود! »
او به نقل از خامنه ای می گوید: خامنه ای بسیجیان کشته شده در حوادث پس از انتخابات را افضل تر از شهدای هشت سال دفاع مقدس می داند!
او در جای دیگری از سخنانش می گوید: نیروهای نظامی سوری، بعثی هستند و نمی دانند چطور باید مردم را بکشند و آنها را کیلویی می کشند!
در همین رابطه سایت دیگربان نیز نوشته « این فرمانده سابق سپاه گفته که نمی‌توان باور کرد در مدت هشت ماه ناآرامی در کشور٬ تنها ۳۲ نفر کشته شده باشند.
منظور قاسمی از کشته‌های این ناآرامی‌های بسیجی‌هایی است که به گفته وی به دستور مقامات بدون سر و صدا تشییع شده و دفن شده‌اند.
این عضو قرارگاه «عمار»در بخش دیگری از سخنان خود گفته است علی خامنه‌ای٬ مقام بسیجی‌هایی که ادعا می‌شود در وقایع پس از انتخابات کشته شده‌اند را «افضل‌تر» از شهدای دفاع مقدس می‌داند.
متن سخنرانی او را اینجا می توانید بشنوید:
http://s1.picofile.com/file/6811388328/haj_saaed_sh_kabiri_Mobarezclip_com_.mp3.html

این سخنان را باید شنید تا فهمید تئوریسین های فعلی نظام سرتا پا وامانده جمهوری اسلامی، چه کسانی هستند!

۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

روز پدر بر شما مبارک میرحسین عزیز!

برای او که دربند دژخیمان است و دیدار خانواده اش برایش میسر نیست. برای او که برای من و تو و آینده فرزندانمان دربند است. برای او که دخترانش نمی توانند حتی از پشت تلفن روز پدر را به او تبریک بگویند. برای او و مهدی کروبی و همه پدرانی که دربندند. همه پدرانی که برای من و تو  و آینده میهنمان در بندند! روزتان مبارک! فراموش تان نمی کنیم!

وزارت اطلاعات در نتایج آزمون کارشناسی ارشد دخالت کرده است

پس از حمایت قاطع خامنه ای از مصلحی، حالا چکمه پوشان استبداد خودشان را محق به انجام هر کاری می دانند. آنها همانند ساواک حتی به سراغ حذف دانشجویان کارشناسی ارشدی که مخالف شرایط موجود در ایران هستند رفته اند.
در این باره وب سایت العربیه به نقل از کمپین بین المللی حقوق بشرنوشته است: « وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به شماری از داوطلبان "کارشناسی ارشد" اطلاع داده که صلاحیت ادامه تحصیل ندارند.
از دانشجویان که بیشتر آن ها از فعالان سیاسی و صنفی بودند، در تهران به سازمان سنجش و در شهرستان‌ها به اداره اطلاعات شهرستان، احضار و ضمن بازجویی و وادار شدن به پر کردن فرم‌های صلاحیت عمومی و اخذ تعهد، به آنها گفته شده که علیرغم کسب رتبه مناسب، ادامه تحصیل آن‌ها منوط به اجازه و تایید وزارت اطلاعات است.
این اتفاق در حالی رخ می دهد که در سال های گذشته وزارت علوم خود راساً اقدام به حذف دانشجویان مخالف می کرد و در این راستا برخی از دانشجویان که فعالیت سیاسی داشتند نیز از ادامه تحصیل در مراحل تکمیلی محروم شدند که به اصطلاح به آن ها "دانشجویان ستاره دار" گفته می شد.
بنا بر قوانین آزمون های ورود به دانشگاه ها توسط سازمان سنجش آموزش کشور برگزار می شود و اطلاع نهادهای دیگر از نتایج آن ها پبش از اعلام خلاف قانون است.
این هم از کرامات شیخ مصلحی که به جای انجام وظایف ذاتی و قانونی وزارتخانه تحت امرش، کاری به جز پرونده سازی و درست کردن دردسر برای جوانان ایران زمین ندارد!

وقتی مشروعیت خامنه ای به آتش کشیده می شود

به این فیلم بارها نگاه کرده ام. این فیلم پایان دیدکتاتوری است که نه فقط در بین مردم مسلمان ایران، که حتی در بین مردم مسلمان منطقه هم وجاهتی ندارد. کسی که خودش را امیرالمومنین زمان می دانست، امروز با دیدن به آتش کشیده شدن تصویرش در سوریه، کشوری که سالیان سال است پول نفت مردم ایران خرج وجاهت " آقا " در آنجا می شود، چه احساسی دارد؟ کسی که خودش را مقام معظم برتری می دانست امروز با دیدن عکس خودش و آن جمله معروف «دیکتاتور به پایان، سلام کن» دچار چه رنج و عذابی می شود؟

باید درباره او این روزها گفت: « بیچاره خامنه ای! » این فیلم گویای عمق بیچارگی و زبونی مردی است که می خواست " آقا " جهان اسلام باشد!

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

مختاباد را تنها نگذاریم! شجاعت او در اعتراض به مفقود شدن مجسمه آرش ستودنی است

در این وانفسای خموشی و سکوت سنگین حاکم بر جامعه هنری ایرانی نسبت به تمام ظلمهایی که به فرهنگ و هنر این سرزمین در سالهای اخیر شده است، حرکت اخیر عبدالحسین مختاباد خواننده مشهور ایرانی ستودنی است.
بنا براعتراف سایت اقتدارگرای « افکار نیوز » که از حامیان سر سخت سید علی خامنه ای است، این خواننده موسیقی سنتی ایرانی در اعتراض به مفقود شدن مجسمه اسب های تاریخی میدان امام  ساری که هفته گذشته خبر ساز شده است، ضمن اعتراض به فرماندار شهر، طی نامه ای دردی پنهان و جانکاه از خود و همنسلانش را مطرح می کند و می نویسد: « خواننده سرشناس در قسمتی از نامه آورده است: «من نسل سوخته اين سرزمينم. من و نسل من نه نوجواني و نه جواني را درك نكرديم...»
مختاباد که در طول همه این سالها از سوی اکثریت طیف های سیاسی مازندران حمایت شده بود در ادامه آورده است: «و... جنگ تمام شد اما نگاه جنگي و انقلابي همچنان همانند سايه اي من و نسلم را تعقيب ميكرد...»
به نوشته این سایت « مختاباد اما به همین جا بسنده نمی کند و در تماسی با هادی ابراهیمی معاون سیاسی استاندار مازندران و یکی از موافقین طرح برچیدن اسب ها از وی توضیح می خواهد. پاسخی که مختاباد با نوشتن جمله: «اينان همگي همان نسل سوخته اند كه اينك زمام امور را در دست گرفته اند و همواره با توسل به امر سطحي و شعاري از اصل مسئوليت و تعهد خود شانه خالي ميكنند» به آن واکنش نشان می دهد.»
بر ماست که او را در برابر هجمه سنگینی که رسانه های حامی خامنه ای علیه اش شروع کرده اند تنها نگذاریم و از او حمایت کنیم. به نظرم نباید هنرمند شجاعی چون او را تنها بگذاریم. این روزها امثال او که شاگرد محمدرضا شجریان نیز هست، کم پیدا می شود!

تلاش ناکام حکومت برای وحشت آفرینی در آستانه 25 خرداد

این روزها داغ ترین اخباری که حکومت روزی حتی سخن گفتن از آنها را هم « اقدام علیه امنیت ملی » تلقی می کرد، در رسانه های حامی دولت کودتا و رسانه های حامی خامنه ای منتشر می شود تا مگر اذهان عمومی از روزهای سرنوشت ساز پیشرو غافل بماند. کافیست مروری به این خبرها داشته باشم و ببینیم اخباری نظیر « دستگیری 6 مدیر وزارتخانه نفت!» ، « تکذیب خبر حصر خانگی مشایی » ، « تحقیق و تفحص مجلس از سازمان تربیت بدنی » و ... نه توسط رسانه های بیگانه که این بار توسط دادستان تهران و نمایندگان مجلس مطرح می شود تا بلکه توجه افکار عمومی از 25 خرداد منحرف شود و نمی شود.
در این میانه اما برخی اخبار منتشر می شود که بیشتر گل به خودی است و توسط کسانی صورت می گیرد که از فعالان جنبش سبز هستند. نمونه اش خبری است که دکتر خزعلی در وب سایتش می گذارد و به سرعت در سایتهایی نظیر بالاترین داغ می شود. خبری با این مضمون که : « در 22 خرداد لباس شخصیها دختران خوشگل را دستگیر می کردند! » چرا این خبر باید درست در ساعات پایانی بیست و چهارمین روز خرداد منتشر شود؟ اگر قصد و منظور آقای خزعلی روشنگری و افشاگری باشد، آیا کسانی که این نوع خبرها را داغ می کنند، متوجه هستند که ممکن است باعث ترویج جو وحشت در میان خوانندگان و افکار عمومی شود؟
به قول سید ابراهیم نبوی، ارتش سایبری این روزها وظیفه اش راخوب انجام می دهد. قبل از هر روز مهمی یا موضوع گیر دادن به خاتمی مطرح می شود یا انتشار اخباری که باعث رعب و وحشت از چکمه پوشان استبداد دینی خامنه ای در نزد افکار عمومی گردد!

996 نفری که مورد عفو خامنه ای قرار گرفته اند چه کسانی هستند؟

قصدم اصلن توهین به کسی نیست. به عنوان کسی که تجربه زندان را دارد ومی داند که چه بیغوله سرایی است آنجا می نویسم که ابراز ندامت برای خلاصی از بند اسارت، آنهم در شرایطی که بازجویان امنیتی و اطلاعاتی بویی از انسانیت نبرده اند، اصلن چیز بدی نیست. خیلی ها اصلن این حربه را به کار می برند تا از آن وضعیت دشوار خلاص شوند.
اما درباره ماجرای عفو رهبری من مطمئنم کسانی مورد عفو قرار گرفته اند که در برابر فشار بازجویان بی مروت اوین و رجایی شهر و دیگر زندانهای ایران شکسته اند.
قطعن در این لیست به ظاهر بلند بالا که اصولگرایان حامی خامنه ای آن را توی بوق کرده اند، نامی از احمد زید آبادی نخواهد بود. یا حتی بهمن احمدی امویی. در این لیست نامهای بسیار دیگری نخواهد بود. نه نامی از حسین باستانی خواهید شنید، نه نامی از امضا کنندگان شکایتنامه علیه سردار مشفق. نه نامی از همبندان هاله و همرزمان هدی صابر.
در این لیست تنها نام کسانی درج خواهد شد که خودشان هم دلشان نمی خواهد که مردم بدانند اصلن برای چه و چطور آزاد شده اند. در این لیست نام کسانی را خواهند نوشت که در دلشان بر دودمان خامنه ای و نظامی که او برپا کرده است نفرین و لعنت می فرستند. و این تمام مصیبتی مردی است که این روزها نامش سید علی خامنه ای است.
کسی که جز تنهایی و بد نامی هیچ حاصلی از 23 سال رهبری اش بر نظام نه جمهوری، نه اسلامی اش نمی برد.
تاریخ این نامها را خیلی زود فراموش خواهد کرد و آنچه می ماند به معنای واقعی اش علی هست و حوضش!

احمدی نژاد مصلحی را از شورای پول و اعتبار حذف کرد!

جدال محمود احمدی نژاد با سید علی خامنه ای بر سر برکناری مصلحی همچنان ادامه دارد. آنهم در شرایطی که بسیاری از تحلیلگران تصورشان این است که در این مورد خاص احمدی نژاد به حرف خامنه ای تمکین کرده است.
در آخرین اتفاق از این ماجرا برکنار مصلحی از شورای پول و اعتبار است که بدجوری حامیان خامنه ای را عصبانی کرده است.
در این باره سایت آینده نیوز به نقل از رجانیوز نوشته است: «  در حالیكه تا پیش از این وزیر اطلاعات به عنوان یكی از اعضای منتخب دولت در شورای پول و اعتبار به عنوان عالی‌ترین ركن سیاستگذاری پولی كشور حضور عضویت داشته است، هیئت وزیران در یكی از جلسات اخیر خود با سلب عضویت وزیر اطلاعات تصویب كرده است كه وزیران كار و امور اجتماعی و تعاون، به عنوان وزیران عضو شورای پول و اعتبار تعیین ‌شوند.»
این سایت در ادامه با اشاره تلویحی به دعوای دو طرف بر سر مسائل اقتصادی و رانتهای اقتصادی می نویسد: « پیش از این برخی صاحب نظران دلیل تلاش جریان نفوذی برای بركناری وزیر اطلاعات را جلوگیری از پیگیری پرونده های فساد اقتصادی این جریان اعلام كرده بودند.
به نوشته این سایت: « حضور وزارت تعاون به‌عنوان یكی از وزارت‌خانه‌های درجه 2 و كنار گذاشتن وزیر اطلاعات در حالی است كه نه تنها حضور وزیر اطلاعات در این شورا از گذشته یك روال پذیرفته شده بوده است، با توجه به تحولات بازار پولی و ارزی در ماه‌های اخیر، تصمیمات این شورا نیز اهمیت خاصی پیدا كرده است. بر همین مبنا این تصمیم كه به نظر می‌رسد بیشتر منشا سیاسی دارد، نگرانی‌هایی را پیرامون تصمیمات آینده شورای عالی پول و اعتبار بوجود آورده است.
به نظر می‌رسد وزیر اطلاعات اینبار و در ماجرای كنارگذاشته شدن از شورای پول و اعتبار نیز قربانی تصفیه حساب سیاسی جریان نفوذی در دولت شده است.»
به نظر می رسد خوی دیکتاتوری محمود احمدی نژاد و سید علی خامنه ای اجازه مصالحه بر سر مصلحی را تا زمان روی کار بودن دولت کودتایی به آنان نخواهد داد و هر دو طرف دعوا در هر فرصتی که به دست بیاورند، سعی در زدن ضربه به دیگری می کند.
با این همه به نظر من بازنده اول و آخر این دعوا سید علی خامنه ای است نه محمود احمدی نژاد!

اعتراف حکومت به ایستادگی میرحسین و کروبی: آنها ذره ای عقب نشسته اند!

پایمردی و ایستادگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی، حکومت دژخیم خامنه ای و یاران و حامیانش را به اعتراف در پروژه حصر آنها واداشته و در آخرین نمونه از این دست، نبی حبیبی  دبیرکل موتلفه اسلامی اعلام کرد میرحسین موسوی و مهدی کروبی با وجود حصر خانگی از هیچ یک از مواضع خود عقب‌نشینی نکرده‌اند، بنابراین لزومی ندارد که حصر آنها شکسته شود.
آقای حبیبی روز دوشنبه (۲۳ خرداد) به سایت خبرآنلاین گفته که این رهبران جنبش سبز «تاکنون هیچ اقدامی برای پس گرفتن هیچ کدام از اقداماتشان انجام ندادند.»
در شرایطی که خودخواهی ها و قدرت طلبی های محمود احمدی نژاد، رسوایی کم سابقه ای را برای سید علی خامنه ای بوجود آورده است، احتمال تقلب گسترده دوباره محمود احمدی نژاد در انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری باعث شده تا حامیان خامنه ای از ترس عدم مشارکت مردم و در نتیجه رخ دادن تقلب گسترده یاران احمدی نژاد برای قبضه مجلس نهم، شروع به ارسال انواع و اقسام پیامها به رهبران جنبش سبز نمایند تا شاید آنها با ابراز ندامت نسبت به مقاومت و رادمردی شان در دو سال گذشته مردم را تشویق به شرکت در انتخابات مجلس و کسب وجاهتی پوشالی برای نظام جمهوری اسلامی نمایند.
سخنان نبی حبیبی نشان می دهد که حکومت در راضی کردن میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای ابراز ندامت و بازگشت به قدرت بی فایده بوده است و آنها حاضر به پذیرش استبداد خامنه ای نشده اند.

پیام مادر سهراب اعرابی دو سال پس از شهادت سهراب: همه جوانان ایرانی سهراب من هستند

مادر سهراب اعرابی در سالگرد دومین سال شهادت فرزندش در پیامی خطاب به ایرانیان خارج از کشور ضمن قدردانی از تلاش ایرانیانی که در خارج از کشور صبورانه و بدون منیت پیگیری آزادی ایران و حقوق اساسی مردم کشورمان هستند می گوید: « اگر در دو سال گذشته به چگونگی پر کشیدن فرزندان و عزیزانمان درست می اندیشیدیم و عمل می کردیم، شاید بعد از آن شاهد از دست رفتن صانعها، محمدها و هاله ها نمی بودیم! »


او در ادامه می گوید: « صلح، حقوق بشر، دموکراسی و تحمل و به رسمیتشناختن حقوق همگی حتی مخالفین تنها با صبر و تلاش خستگی ناپذیر همه ما دور از دسترس نیست! »

زد و خورد شدید نیروهای امنیتی حامی احمدی نژاد و خامنه ای در 22 خرداد

این خبر در میان خبرهای ریز و درشت دیروز گم شد. خبری که به غایت مهم است. خبر زد و خورد نیروهای حامی احمدی نژاد با نیروهای امنیتی در خیابان ولیعصر که تا حد مرگ یکدیگر را زده اند.
در این باره گویانیوز به نقل از یکی از دانشجویان حاضر در راهپیمایی سکوت 22 خرداد نوشته: « روز گذشته [ 22 خرداد ] ساعت هفت بعد از ظهر در حالی که موج جمعيت معترضين با آرامش و سکوت در حال حرکت در پياده روهای خيابان ولی عصر بودند درگيری در اين خيابان در ابتدای کوچه نوربخش ميان نيروهای امنيتی شکل گرفت که با زد و خورد شديد ميان طرفين همراه بود.
به نوشته این سایت اين دانشجو در ادامه اظهارات خود می افزايد: «با توجه به دادوفريادهايشان به نظر می آيد علت درگيری ميان نيروهای امنيتی اعتراض برخی از نيروهای امنيتی که کاورهای فسفری رنگ پوشيده بودند به نحوه بد برخورد يکی از لباس شخصی ها با مردم بود.» اين دانشجو می افزايد: «ديروز در خيابان ولی عصر افرادی با کاور يک دست فسفری رنگ حضور پيدا کرده بودند که ظاهر امنيتی نداشته و بيشتر شبيه کارمندان ادارات دولتی بودند تا نيروی امنيتی و اين افراد هيچ گونه سلاح و يا وسيله سرکوب نيز در دست نداشتند و برخوردهايشان با مردم مسالمت آميز تر از ديگر نيروها بود.»
اين دانشجو همچنين افزود: «در حين درگيری از پنجره يکی از ساختمان های مجاور اين حادثه دو دختر در حال فيلم برداری توسط موبايل شخصی خود از اين درگيری بودند که ناگهان يکی از لباس شخصی ها متوجه اين موضوع گرديده و ديگران را مطلع می نمود و نيروهای امنيتی به زدو خورد خود خاتمه داده و همگی که تعدادشان قريب به صد نفر بود با وحشت بسيار از اين فيلم برداری به طرز وحشيانه ای با شکستن درب ساختمان مسکونی آن خانه برای دستگيری آن دو دختر وارد اين ساختمان شدند.»
اگر حضور خیابانی مردم در روزهای آینده ادامه یاید بعید نیست که شدت درگیریها میان حامیان امنیتی خامنه ای و حامیان امنیتی احمدی نژاد بیشتر هم بشود!

دو طرح زیبا برای 25 خرداد

هر شهروند یک رسانه! همراه شو عزیز! این طرحها را منتشر کنید لطفاً