برایت متاسفم سید علی که ننگ تمام تاریخ سیادتی!

برایت متاسفم سید علی! برای تو که این همه ننگ را به دو روز بیشتر بر قدرت ماندن به جان خریده ای! برایت متاسفم که تاریخ حتی برای تو جایی در قد و قواره یزید هم تعبیه نخواهد کرد. تو که از مرده ما هم می ترسی و ما را می میرانی تا مبادا تو را و نظام بر آمده از استبداد و جنایات تو را برنیاندازیم. تو که از ما می ترسی و از وحشت ما هر روز بیشتر از دیروز دستت را به خون مان آلوده می سازی. برای تو متاسفم که قبای مندرس مشروعیتت بوی خون و تعفن می دهد. تو که خود را فرزانه می دانی! تو که بزدلانه دژخیمانت را به کشتن ما می فرستی. ما که تنها گناهمان سحابی بودن است. موسوی بودن است و کروبی ماندن. ما که هاله ایم. هاله ای از صلح و تو تاب و توان صلح را نداری.
برایت متاسفم ای مقام برتری! برای تو که نفرت و کینه ات را هر روز با خون یکی از ما آبیاری می کنی. ضحاک هم در برابر تو وامانده است که تو از جنس ضحاکیان هم نیستی. تو بی قاعده ترین مقام معظمی هستی که تمام ترسش را پشت نقاب خداوندی پنهان ساخته است. تو حتی روی هیتلر را هم سفید ساخته ای که او اگر می کشت هم نژادش را نمی کشت! تو از تبار چنگیز هم نیستی حتی که چنگیز شمشیر را از روبرو می زد و تو حتی شجاعت از پشت خنجر زدن را هم نداری.
برایت متاسفم سید علی که ننگ تمام تاریخ سیادتی! برایت متاسفم که تمام ناتوانی های سرزمین من از ددمنشی های تو سرچشمه می گیرد. تو و آن ولایت آفت زده ات. برایت متاسفم!
تاریخ تو را حتی به هم ردیفی قزافی ها هم  نخواهد نشاند که او اگر می کشد مردانه و به نام جنایت می کند. تو حتی جرات جنایت کردن به نام خودت را هم نداری. برایت متاسفم که بزدلانه ما را می کشی و علتش را به بدی آب و هوا نسبت می دهی! چنانکه هاله سحابی را هنگام تشییع پدر کشتی و گرمی هوا را بهانه کرد. زهرا کاظمی را کشتی و زمین خوردنش را بهانه کردی. زهرا بنی یعقوب را کشتی و گفتی خودکشی کرده است... اصلن چرا راه دوری برویم؟ همین محمد مختاری که می خواستی بسیجی اش جا بزنی. همین ژاله صانع! همین سیامک پورزند!
هر روز یکی از ما را می کشی به امید آنکه تا روز دیگر مقام معظم بمانی! و این برای تاریخ امری است باور نکردنی! تو که ننگ تاریخ خواهی ماند تا قیام قیامت! تو که حتی احمدی نژادها هم برایت تره خورد نمی کنند! برایت متاسفم مقام معظم برتری!