مصاحبه خواندنی فرشته قاضی با همسر عباس امیری فر در روزآنلاین نکته ها دارد. اینکه عباس امیری فر 22 سال شاگرد خامنه ای بوده است و خودکشی اش صحت ندارد و اگر اتفاقی برای او افتاده باشد، مسئولیتش با نظام است، اما شاید مهمترین نکته این گفتگوست. او به فرشته قاضی می گوید 22 روز است که از همسرم بی خبرم. به همین راحتی در جمهوری اسلامی آدمها کله پا می شوند. امروز شاهند و فردا گدا. که گدا در برابرشان پادشاه است. چون دست کم آزاد است. دستگیری و زندانی شدن عباس امیری فر اگرچه حمایت هیچ کدام از سبزها را نداشت، اما باید از این حرمت روزآنلاین تقدیر کرد. چرا که نشان دادند خبرنگاران و نویسندگانش که لااقل به مرده لگد نمی زنند. عباس امیری فر حالا در زندان است. مثل خیلی های دیگر. با این تفاوت که او از کاخ ریاست جمهوری به زندان رفت و دیگران یا از خیابان یا تحریریه و یا کنج خلوت خانه. مالیخولیای قدرت در ایران هر روز قربانی تازه ای می بلعد و برایش مهم نیست چه کسی و چرا؟
حرفهای همسر امیری فر با روز نشان می دهد که جان او در خطر است. نشان می دهد که بازجویانش تلاش دارند تا سناریویی مشابه سعید امامی برایش طراحی کنند. این حرف همسر او کاملن درست است که یک روحانی دست به خودکشی نمی زند. او به فرشته قاضی می گوید: دیروز رفتم دفتر دادستانی. آقای جعفری دولت آبادی جلسه داشتند و ایشان را نتوانستم ببینم. اما به رئیس دفترشان گفتم که قضیه این گونه است و ما واقعن نگرانیم و می خواهیم خبری بگیریم. رفت داخل و آمد و گفت آقای دولت آبادی گفته اند مسئله را کاملن تکذیب می کنند و چنین چیزی صحت ندارد. گفتم باید تکذیب رسمی و عمومی بکنند و من تا همسرم را نبینم از سلامت او مطمئن نخواهم بود. باید او را ببینم و صدایش را بشنوم. "
همه این مصاحبه چکیده ای از بی رحمی و تقابل وحشتناک خامنه ای با کسانی است که ذره ای در مقابل او ایستاده اند. فارق از اینکه عباس امیری فر چه کسی است بر ما خبرنگاران و روزنامه نگاران است که پیگیر احوالش باشیم. او حالا دیگر یک زندانی سیاسی است که جرمش گرچه با ما متفاوت است، اما انسانیتش با ما یکی است!
حرفهای همسر امیری فر با روز نشان می دهد که جان او در خطر است. نشان می دهد که بازجویانش تلاش دارند تا سناریویی مشابه سعید امامی برایش طراحی کنند. این حرف همسر او کاملن درست است که یک روحانی دست به خودکشی نمی زند. او به فرشته قاضی می گوید: دیروز رفتم دفتر دادستانی. آقای جعفری دولت آبادی جلسه داشتند و ایشان را نتوانستم ببینم. اما به رئیس دفترشان گفتم که قضیه این گونه است و ما واقعن نگرانیم و می خواهیم خبری بگیریم. رفت داخل و آمد و گفت آقای دولت آبادی گفته اند مسئله را کاملن تکذیب می کنند و چنین چیزی صحت ندارد. گفتم باید تکذیب رسمی و عمومی بکنند و من تا همسرم را نبینم از سلامت او مطمئن نخواهم بود. باید او را ببینم و صدایش را بشنوم. "
همه این مصاحبه چکیده ای از بی رحمی و تقابل وحشتناک خامنه ای با کسانی است که ذره ای در مقابل او ایستاده اند. فارق از اینکه عباس امیری فر چه کسی است بر ما خبرنگاران و روزنامه نگاران است که پیگیر احوالش باشیم. او حالا دیگر یک زندانی سیاسی است که جرمش گرچه با ما متفاوت است، اما انسانیتش با ما یکی است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر